۱۴۰۰ تیر ۱۰, پنجشنبه

کلنجار سنگ سخنگویی با سگ سخن جویی (۵۲۴)


آنتی فاشیست های هلند

میم حجری


۷۰۴۸  

سنگ سخنگو

 عشق و حسادت توامان وجودی یک زن است
وقتی عاشق میشوی تمامیت را میخواهی
سخت است دل ببندی و رها کنی
نسرین


سگ سخن جو

 

ممنون از زحمت هماندیشی
روی این مفاهیم معروف ولی مطلقا مبهم باید کار کرد.
حسادت چه ربطی به عشق دارد؟

مثال:
وقتی کسی می بیند که همنوعش پیشرفت کرده، نسبت به او حسادت می ورزد.
چرا و به چه دلیل؟
ما که هنوز ادم نیستیم
از مشاهده پیشرفت کسی کیف سگ می کنیم.

کسی که می بیند حریفی (چه زن و چه مرد) از دوستش و یا همسرش خوشش می آید
بی اختیار حسودی اش می شود و بیشتر به دوست و یا همسرش می چسبد.
خیلی ها
از این پدیده پسیکولوژیکی برای تحکیم الکی و خرکی رابطه شان با پارتنر (همسر و همدم)
استفاده درخور میکنند.
حسادت پدیده ای غریزی ـ طبیعی و پسیکولوژیکی است و نشانه عقب ماندگی فکری و اجتماعی حسود است.
جانوران
از فرط «حسادت»
حتی به جنگ تا حد مرگ با هر کس که به حرمسرایش نزدیک شود، برمی خیزند.

خلایق ساده لوح
از حسادت برای اطمینان به عشق حریف
معیار ساخته اند.
در فیلم هالی وودی ایرما خوشگله
ایرما از اینکه جاکشش حسود است
کیف خر میکند.

زنان آلمانی و ترک
با دیدن حسادت شوهر و دوست پسر
خیال می کنند که شوهر و یا دوست پسر
عاشق سینه چاک شان است
و
کیف خر می کنند.
حسادت ربطی به
عشق ندارد.
جانوران همه از دم حسودند.
مگر عاشقند.
کسی که عاشق باشد
اصلا نمی تواند حرمسرا تشکیل دهد.
عشق
به استغنا می انجامد
به بی نیازی از همه کس و همه چیز منجر می شود.
همه زیبایی های جهان برای عشاق در معشوق خلاصه می شوند.
البته به مدد غول غریزه و توهم.
ولی حسن عشق همین بی نیازی و استغناء است.
عیاش هرگز نمی تواند عاشق باشد
البته
خود عشق هم تحفه نطنز نیست.
چیست؟

۷۰۴۹  

سنگ سخنگو

 
فوتبال
هم
بسان مذهب
دیالک تیک آه و افیون است.
ولی این مسئله اخیر را نمی توان
با این دیالک تیک
درک کرد و توضح داد

دیالک تیک معروف دیگری لازم است که کسی رویش هنوز کار نکرده است.

۷۰۵۰  

سنگ سخنگو

ماندلا و قذافی هر دو آفریقایی بودند
هر دو آزادی خواه بودند
حریف


سگ سخن جو

 

قذافی
اصلا نمی دانست که آزادی چیست.
قذافی زباله ای بیشعور و بی شرم و تهوع انگیز بود
مثالی فراموش ناشدنی:.
در سودان
افسران انقلابی
کودتا کرده بودند و زمام امور را در دست گرفته بودند.
رهبران حزب کمونیست سودان
برای رهبری افسران انقلابی
در هواپیمایی به سودان برمی گشتند.
قذافی آزادی خواه جنابعالی
هواپیمای حامل سران حزب کمونیست سودان را
به زور
پایین آورد و خنجر بر گلوی شان نهاد و کودتای افسران انقلابی شکست خورد.

خودش هم آخر سر
توسط
اجامر بدتر از خودش به قتل رسید
دست بالای دست بسیار است.
به سید علی هم بگو.

۷۰۵۱  

سنگ سخنگو

۸ ادعای مارکسیستی؟

مسعود امیدی اصلا نمی داند که ادعا چیست.
اگر مسعود امیدی این مطلب را به صورت غیر پی دی افی منتشر می کرد،
می شد تحلیلش کرد.

مارکسیسم
ربطی به مارکس ندارد.
به همان سان که شیمی
ربطی به لیبیگ ندارد.
و
بیولوژی
ربطی به داروین ندارد.

مارکسیسم
علم است.
سخنان مارکس و انگلس و لنین
حتما نباید علمی باشند.
مهم
مفاهیم و احکام و قوانین مارکسیستی اند
که رشد غول آسا کرده اند


۷۰۵۲  

سنگ سخنگو

ویرایش:
هاینریش هاینه
رفیق و همرزم مارکس

بافندگان شلزینی
(منطقه ای در لهستان و چکستان و آلمان)

در چشم ِغم‌ زده اشکی نیست
بافندگان پشتِ دستگاهِ بافندگی نشسته‌اند
و دندان‌های به‌هم‌فشرده‌ی‌شان نمودارند:
آلمان، ما کفنت را می‌بافیم
درونش نفرین ِسه‌لایه را .
می‌بافیم،
می‌بافیم

نفرین بر خدایی‌که بر او نماز‌گزاردیم
در سرمای زمستان و در قحطی و تهیدستی.

بیهوده امید‌ بستیم و به‌ انتظار نشستیم
خدایی که دست مان انداخت و به‌ بازی مان گرفت
و به‌ انتظار ِخود نشاند
می‌بافیم،
می‌بافیم

نفرین بر قیصر که قیصر اغنیا ست
قیصری‌ که توانِ‌ کاستن از بدبختی های مان را نداشت
قیصری که واپسین سکه‌های مان را
به تهدید ستاند
و ما را چون سگان به‌ جوخه‌های‌ آتش سپرد
می‌بافیم،
می‌بافیم.

نفرین بر وطن کاذب
ویرانه ای که در آن تنها شرم و ننگ
می‌رویند و به‌ بار می‌نشینند.
ویرانه ای که در آن هر گل ِنورَسی خم می‌شود
ویرانه ای که در آن تعفن و پوسیدگی
جانی تازه به‌ کِرم می‌ بخشند
می‌بافیم،
می‌بافیم

میز بافندگی بی تاب است
دستگاهِ بافندگی د غوغا ست.
روز و شب
یک‌ نفس
می‌بافیم.

آلمانِ فرتوت،
ما کفنت را می‌بافیم
درونش نفرین ِ‌سه‌لایه.
می‌بافیم،‌
می‌‌بافیم

پایان

۷۰۵۳  

سنگ سخنگو

نه.
انقلاب
یعنی
تعویض طبقه حاکمه کپک زده ی فرتوت و پوسیده
با
طبقه حاکمه مدرن و مترقی و انقلابی و پویا.
انقلاب
امر توده ها ست.

۷۰۵۴  

سنگ سخنگو

مسعود امیدی
از باسوادترین روشنفکران چپگرای کشور ما ست.
ما مطلبی از او را مورد تحلیل قرار داده ایم.
او هم قهر کرده است.
دفاع از حقیقت
در جامعه و جهان
نوعی هیراکیری است.
به قول برشت:
کسی که موضع دارد،
دوست می یابد،
ولی نمی تواند نگهدارد.
پیش شرط حفظ دوست
خوش رقصی و تظاهر و تملق و تزویر و ریاکاری است

۷۰۵۵  

سنگ سخنگو

نه.
خود این اثر
زیبا ست.

ما اهل تعارف نیستیم.
ما اهل تعریفیم.
زیبایی
در وهله اول
عینی است.
مثال:
زیبایی گل
در خود گل است و نه در گلکار و گلچین و غیره

۷۰۵۶  

سنگ سخنگو

حرکت شجاهانه اعتصابات کارگران
حریف اولترا چپ


سگ سخن جو

 

اولا
این جمله
به لحاظ انشایی معیوب است.

حرکت شجاعانه و یا زبونانه به حرکت افراد اطلاق می شود
و
نه به اعتصابات.

ثانیا شجاعت و تهور و دلاوری و بی باکی و شهامت و هارت و پورت
از مفاهیم عهد دقیانوس است و مهر اخلاقی اشرافیت برده دار و فئودال بر پیشانی اش خورده است.

کارد به استخوان پرولتاریا رسیده است
شجاعت چه صیغه ای است؟

شجاعت صفت فئودال زاده های انگل سیر است و نه توده مولد گرسنه
آدم
دلش اندک اندک به حال پرولتاریا می سوزد که سنگش را هر ننه قمری بر سینه می زند
بدون اینکه در عمرش جز نوکر و کلفت خود
پرولتری دیده باشد

۷۰۵۷  

سنگ سخنگو

و قطاري ديدم كه سياست مي برد .
و چه خالي مي رفت.
سهراب سپهری


سگ سخن جو

 

سهراب سپهری

در سپهر هپروت سیر می کرد.
بدبخت و بیسواد به تمام معنی بود
و
نمی دانست که
سیاست چیست.

سیاست فرم برهنه و علنی و آشکار و عریان مبارزه طبقات جامعه است.
نان سفره هر کس
به واسطه سیاست
تعیین می شود.

بیزاری از سیاست و بیزارسازی مردم از سیاست
بدترین فرم عوام وارگی و عوام فریبی است

۷۰۵۸  

سنگ سخنگو

طالبان دست پروردهٔ آمریکا ست.
حریف


سگ سخن جو

 

ممنون.

فوندامنتالیسم
چه سنی و چه شیعی (خمینیسم)
فاشیسم فئودالی ـ روحانی است.

فوندامنتالیسم
قارچ نیست و دست پرورده این و ان نیست.
فوندامنتالیسم
ریشه طبقاتی دارد.
هنر کشف و افشای ریشه قضایا ست.
مارکسیسم ـ لنینیسم را برای همین آفریده اند.

با ساده کردن مسائل، مسائل ساده نمی شوند
بلکه لاینحل می شوند.

فوندامنتالیسم
جریانی عمیقا ارتجاعی و ضد امپریالیستی است.

فوندامنتالیسم
ارتجاعی تر از امپریالیسم است.

به همان سان که فئودالیسم ارتجاعی تر از کاپیتالیسم است.

۷۰۵۹  

سنگ سخنگو

آمریکا از طالبان و جمهوری اسلامی حمایت میکند.
سیمین


سگ سخن جو

 

ممنون.
دول امپریالیستی حتی از همدیگر حمایت نمی کنند چه رسد به حمایت از طالبان و جمکران.

مثال:
وقتی اجنه کرونا وارد اروپا شدند،
امپریالیسم المان مرزش را با فرانسه و غیره بست
تا کسی از همسایه ها نتواند از فروشگاه های مرزی المان
کاغذ توالت و نان و پنیر و غیره بخرد.
مثال دیگر:
کنسرن های تولید واکسن ضد جن در انگلستانو امریکا
حاضر به فروش واکسن به دیگر ممالک اروپایی نشدند.

مثال دیگر:
اجنه کرونا در اینالیا
خرمن جان خلایق را هزار هزار درو می کردند
ایتالیا از المان کمک خواست.
مرکل گفت:
پزشکان ما که زبان ایتالیایی نمی دانند تا بروند و کمک کنند.

کوبا و روسیه در جنگ با اجنه به یاری ایتالیا شتافتند

امپریالیسم با طالبان و داعش و جمکران بازی می کند.
می کوبد و می نوازد.
چون چرخ بر وفق مرادش می چرخد.
دیگر غمی ندارد.

۷۰۶۰  

سنگ سخنگو

عصر سکوت و سکون بلغا و سرود و سخن صغرا ست.
 تهوع توانگر کند خلق را

۷۰۶۱  

سنگ سخنگو

گویند:
«سنگ لعل شود در مقام صبر»
آری شود و لیک به خون جگر شود.


وقتی شود که
ایران
خالی تر از کویر شود.
نه گازی بماند
نه نفتی
و
نه
کوفتی.

من که چشمم نخورد آب از این «من»، «ما» ها
نان شان گرم
آب شان سرد
مشت شان در جیب است.


۷۰۶۲  

سنگ سخنگو

کسانی که ماضی را بهتر از مضارع می پندارند، بیشک دچار مرض المیرزا هستند.


۷۰۶۳  

سنگ سخنگو

استالین چه ربطی به لنین دارد.

 استالین بدترین دشمن مارکسیسم ـ لنینیسم، همرزمان لنین و حتی همسر فرزانه لنین بوده است

۷۰۶۴  

سنگ سخنگو

ناخن‌های کیت میدلتون عروس شاهزاده انگلیس VS ناخن دخترای ایرانی !
طول میکشه تا تازه به دوران رسیده‌ها متوجه بشن اصالت در سادگیه
مینو


سگ سخن جو

 

منظور از اصالت چیست؟

عروس ملکه انگلیس
فاقد حتی اصالت طبقاتی ـ فئودالی ـ سلطنتی است.
ازدواج شازده با این هنرپیشه
به همین دلیل
بحث انگیز بوده است:
رسانه های انگلیسی از عروس به عنوان زنی هرجایی حرف می زدند.

منظور از سادگی چیست؟
ذره ذره اندام اعضای دربار را کنترل و تعیین می کنند.
ناخن معمولی حریفه که نشانه سادگی او نیست.

ضمنا
سادگی
میتواند
هم
سادگی فرمال و صوری و سطحی باشد
هم
سادگی محتوایی و ماهوی
و
هم
سادگی معرفتی (ساده لوحی، سطحی اندیشی)

اعضای دربار
حتی
اگر
عملگی کنند و از قبل دسترنج خود امرار معاش کنند
بازهم با عمله های واقعی تفاوت و تضاد خواهند داشت.

هسته معقول انتقاد مینو این است
که
جوانان جمکران
مقلد طوطی وش این و آنند.
برای اینکه توخالی اند و مقوایی اند.

۷۰۶۵  

سنگ سخنگو

تفکیک کسب و کار اخوندها ست:
مثلا زن از مرد
کسروی


سگ سخن جو

 

کسروی در زمان خودش
روشنگر برجسته و جسور و غیوری
ولی
بی شعوری بوده است.
چون کسروی از فلسفه و اسلوب فکری مارکسیستی بی خبر بوده است.
این ننگ بزرگی است که دور از ما باد.
کسروی
به همین دلیل
به لحاظ فلسفی و اسلوبی
کم ترین فرقی با روحانیت شیعی و سنی و مسیحی و یهودی و بودایی و زرتشتی و غیره
نداشته است.
جهان بینی فلسفی هم ایدئآلیستی ـ عینی و متد فکری اش متافیزیکی (ضد دیالک تیکی) بوده است.
در این سخن او هم جهان بینی اش و هم متد فکری اش آشکار می گردد:
تفکیک یعنی تجزیه، تمییز، جدایی.

تفکیک چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندها
مثلا تفکیک زن از مرد، گل از خار، گنج از رنج ....
نشانه بارز شناخت است.
فخر انگیز است.
کسب توان تفکیک
حسن است و نه عیب.

حتی حشرات و حیوانات قادر به تفکیک دوست از دشمن اند.

خر و گاو و گرگ و روباه برای خرگوش یکسان نیستند.
برای اینکه خرگوش خر نیست و قادر به تمیز دوست از دشمن است.

کسروی
در این شعار
ضمنا
منکر عینیت و واقعیت تفکیک است.
کسی زن را از مرد، گل را از خار، گنج را از رنج، لذت را از ذلت
تفکیک نمی کند.
این چیز به طور عینی و واقعی
ضد همدیگرند.
دیالک تیک زن و مرد
امری عینی است و نه ذهنی
و
ربطی به آخوند ندارد.
ایراد اشرافیت برده دار، فئودال و روحانی
نه
در تفکیک
بلکه در تحقیر و تجلیل است:
در ایده ئولوژی طبقات انگل
به قول امام جمکران «کار مال خر است.»
به همین دلیل
زن و پرولتر و رعیت و برده و خر و گاو و استر و درختان میوه و غیره
حقیرند و ذلیلند و ننگ اند
و
در عوض مرد و اربابان برده دار و فئودال و روحانی و بورژوا و سرو و اسب و غیره نجیب و شریف و جلیل و مجلل اند و عزیزند و بزرگ اند و کبیرند


۷۰۶۶  

سنگ سخنگو

ممنون.
آره این جنبه نسبتا معقول انتقاد شما ذکر شد.
ولی
همین طوطی وشی
هم
بی علت و بی دلیل نیست.
ایده ئولوژی فئودالی
ایده ئولوژی تقلید خرکی و طوطی وشی و کورکورانه و مکانیکی است

روی این چیزها باید کار کرد.

۷۰۶۷  

سنگ سخنگو

یک روز به شیدایی در زلف تو آویزم
زان دو لب شیرینت صد شور برانگیزم
گر قصد جفا داری اینک من و اینک سر
ور راه وفا داری جان در قدمت ریزم
بس توبه و پرهیزم کز عشق تو باطل شد
من بعد بدان شرطم کز توبه بپرهیزم
سیم دل مسکینم در خاک درت گم شد
خاک سر هر کویی بی فایده می‌بیزم
در شهر به رسوایی دشمن به دفم برزد
تا بر دف عشق آمد تیر نظر تیزم
مجنون رخ لیلی چون قیس بنی عامر
فرهاد لب شیرین چون خسرو پرویزم
گفتی به غمم بنشین یا از سر جان برخیز
فرمان برمت جانا بنشینم و برخیزم
گر بی تو بود جنت بر کنگره ننشینم
ور با تو بود دوزخ در سلسله آویزم
با یاد تو گر سعدی در شعر نمی‌گنجد
چون دوست یگانه شد با غیر نیامیزم

گفتی به غمم بنشین یا از سر جان برخیز
فرمان برمت جانا! بنشینم و برخیزم
سعدی


سگ سخن جو

 

 گفتی
یا در غمت بنشینم و یا از جان شیرین بگذرم.
چشم.
هر چه تو خواهی می کنم:
هم
در غمت می نشینم و زار می زنم
و
هم
از جان می گذرم.

سعدی
نماینده فخرانگیز طرز تفکر دیالک تیکی است.
روش تفکری دیالک تیکی
در دست سعدی
مثل موم است.

ایکاش هگل و مارکس و انگلس و لنین
سری به اشعار و آثار سعدی زده بودند تا به تحسین برخیزند.

سعدی دراین بیت غزل
دیالک تیک نشست و برخاست را
از سویی
و
دیالک تیک زندگی و مرگ (حیات و ممات)
را از سوی دیگر
توسعه داده است.
یا
در غم شاهد نشستن و زیستن
و
یا
از سر جان برخاستن و مردن

این اگر شاهکار نیست
چیست؟

۷۰۶۸  

سنگ سخنگو

عجب واویلایی است.
چرا به حریف توهین می کنید.
بیچاره
فقط
خطر به اظهار نظر کرده است.

لطف کنید و امانش دهید.
بالاخره مادر، پدری دارد.
به عوض ترور و تخریب و تحقیر و تهمت و توهین
می توانید بطلان نظرش را اثبات کنید
تا تجدید نظر کند.
توبه فرمایان
چرا
خود
توبه کمتر می کنند؟


۷۰۶۹  

سنگ سخنگو

کمونیست
شاید در کره بی سکنه مریخ یافت شود.
در پهنه زمین
ما جسته ایم نبود.
خر نمی تواند کمونیست باشد
با پوزش از خر که خر نیست.
 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر