تشییع جنازه هانی شافت
آنتی فاشیست شهید هلند
میم حجری
۷۶۳۷
سنگ سخنگو
مهرزاد
مدل اروپا و بورژوایی تشکلات کارگری حتی در ایران با قدرت سیاسی در تضاد هست.
سگ سخن جو
نه.
به چه دلیل؟
۱
تشکل های کارگری، بورژوایی، صنفی (پیشه وری)، کسبه و غیره
تشکل های طبقاتی اند
و
نه تشکل های سیاسی.
در نتیجه دلیلی بر تضاد با قدرت سیاسی (دولت) وجود ندارد.
۲
طبقات و اقشار اجتماعی
ملی نیستند
بین المللی اند.
کارگر ایرانی و عراقی و امریکایی
در دیالک تیکی از کارگر ملی و بین المللی وجود دارد.
بورژوازی ایرانی هم به همین سان در دیالک تیکی از ملی و بین المللی وجود دارد.
۳
طبقه کارگر و اصناف
همیشه تشکل های طبقاتی و صنفی خود را داشته اند.
هراس طبقات حاکمه از سندیکاهای کارگری و حتی از سازمان های صنفی و زنان و جوانان
نه
هراس از کارگران و زنان و جوانان و اصناف
بلکه
هراس از کسب آگاهی طبقاتی و جنسیتی و سیاسی است.
به همین دلیل
طبقات حاکمه
تشکل های مختلف را مانی پولیزه می کنند تا مانع نفوذ شعور طبقاتی و جنسیتی و سیاسی به اعضای آنها شوند.
مثلا سندیکاهای اسلامی کارگران، انجمن های اسلامی جوانان و زنان پدید می آورند.
در کشورهای امپریالیستی هم
اعتصابات متعدد به وفور صورت می گیرند.
ولی بر خلاف ج.ا. اهمیتی کسب نمی کنند.
چون محتوای اقتصادی محض دارند
بورژوازی امپریالیستی
از اشرافیت کارگری برای تضعیف و تحریف سندیکاها بهره برمی گیرد.
سران سندیکاهای کارگری را می خرد
و
به میلیونری بورس باز استحاله می بخشد.
طبقه کارگر
توسط احزاب طبقه حاکمه (بورژوازی امپریالیستی)
مسموم و رهبری می شود.
هم احزاب سوسیال ـ دموکرات و لیبر و سوسیالیست و کار
افسار سندیکاهای کارگری را در دست دارند
و
هم
حتی احزاب دموکرات ـ مسیحی و سوسیال ـ مسیحی.
احزاب کمونیست از سندیکاها رانده می شوند و تا حد هیچ و پوچ تضعیف می شوند.
مبارزات کارگری
به درجه مبارزات اقتصادی (دستمزد و شرایط کار و زندگی و غیره) تقلیل داده می شود.
چپ قلابی فاشیستی (شاملوئیستی) در ایران هم
در صدد تقلیل مبارزات کارگری به مبارزات اقتصادی است.
این چیزی جز حمایت چپنمایانه ازمنافع طبقه حاکمه جمکران نیست
و
ماهیتا ضد کارگری است.
فاشیسم (شاملوئیسم) ماهیتا آنتی کمونیستی است.
اگرچه به نیت عوامفریبی دم از جبهه کارگری، مبارزات کارگری، اعتراضات کارگری می زند.
۷۶۳۸
سنگ سخنگو
ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻦ! هنگامیکه نمیتوانی بیان کنی، نمیدانی ﭼﻪ ﺑﮕﻮﯾﯽ، ﭼﻪ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﻫﯽ و چطور پاسخ دهی؟!
ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻦ!
سودا
سگ سخن جو
اگر ژرف بیندیشیم، سکوت مطلق محال است.
سکوت مطلق بی معنی است.
چرا و به چه دلیل؟
به این دلیل ساده که سکوت به معنی خلاء سخن است و بس.
سخن اما فقط یکی از وسایل ابراز نظر است.
سایه هم گفته است:
نشود فاش کسی آنچه میان من و تو ست
پاسخم گو به نگاهی که زبان من و تو ست.
یعنی
حتی
اگر سخن ممنوع باشد
ابراز نظر در فرم های دیگر صورت می گیرد.
چیزها، پدیده ها، روندها و سیستم ها مثلا جانوران و انسان
به زبان های مختلف مبادله فکری میکنند.
هر سوسکی حتی به زبان طبل پیام می فرستد و پیام دریافت می کند.
هر فیلی به زبان پایکوبی بر زمین و الی اخر.
در زبان آلمانی
مفاهیمی از قبیل انسانتصویر، بیمارتصویر و غیره رایجند.
پزشک
از رنگ روی بیمار
از حرکات و سکنات بیمار
به مرض او پی می برد
اگر بیمار حتی قادر به حرف زدن نباشد.
از قیافه فوتبالیست
می توان به روندهای روحی و روانی اش پی برد.
۷۶۳۹
سنگ سخنگو
درنگی در موضع و ماهیت طبقاتی مسیح علی نجات
مسیح علی نجات
از تیپ تازه قرن بیست و یکمی سیاستمداران مطلوب طبقه حاکمه امپریالیستی است.
این تیپ از سیاستمداران
شومن و در این مورد شووومن اند.
مهمترین نمونه این تیپ سیاستمداران
دونالد ترامپ است.
مشخصه مشترک اینان
تظاهر به آنتی استبلیشمنت (ضد نخبگان سیاسی) بودن و ربودن دل و دین توده عقب مانده است.
نمونه دیگرش
رئیس جمهور اوکرایین است که شومن بوده است و در تله ویزیون جوک می گفته است
و یا سیاستمدار ایتالیایی که عنوان ۴ و یا ۵ ستاره داشته است.
مسیح علی نجات اکنون همین رل را بازی می کند.
این سیاستمداران
زیربنای اقتصادی را حفظ و تحکیم می کنند و بدان حتی مقبولیت می بخشند
ولی مهره های سیاسی همان طبقه حاکمه را افشا می کنند
ضمن اینکه خودشان از هیچ کثافتکاری خودداری نمی ورزند.
شما اگر افشاگری های مسیح علی نجات را تحلیل کنید
متوجه مهره ستیزی او می شوید.
مثال:
مسیح علی نجات
خود را خبرنگار قلمداد می کند
و
یقه آخوندی را می گیرد و میزان درآمد ماهانه اش را کتبا می طلبد تا از فساد او پرده بردارد
به خاتمی ایارد می گیرد که چرا زنان نباید آواز بخوانند و خودش بیت مذهبی بند تنبانی ئی را با صدای بلند می خواند
ولی
سیستم حاکم را
طبقه حاکمه را
نظام سرمایه داری را
که
مأمورینش طبیتا و طبقتا سودجو و ثروت اندوز و غارتگر و فاسدند
نادیده می گیرد.
اگر بحران فراز آید و خامنه ای سرنگون شود و روحانیت با ثروت کلان به کانادا و ایتالیا و المان و امریکا فرار کنند
مسیح علی نجات جای آنها را می گیرد و در طویله بر لولای همیشه مان مولا می گردد.
مسیح علی نجات
ماهیتا
کمترین فرق ماهوی با فرح، فرخ، فرج، شاملوگراها، حزب چپ و صدها فرد و حزب و سازمان سیاسی دیگر ندارد.
همه سر و ته یک کرباسند.
کجا ست آنکه دگر ره صلای عقل زند
که جان ما ست
گروگان ان نوا و نوید
۷۶۴۰
سنگ سخنگو
عشق و نفرت مردم به شعرا
افسار مردم همیشه در دست طبقات حاکمه است
طبقات حاکمه همیشه بخشا نشسته بر اریکه قدرت اند و بخشا در اوپوزیسیون اند.
در هر صورت
طبقه حاکمه است که یکی را محبوب و دیگری را منفور می سازد.
حالا از یک میلیون جوان جمکرانی
یک نفر کسرایی را نمی شناسد.
کسی هم شعر نمی خواند و نمی فهمد.
همه در بند بند تنبانند.
یک مشت عوامفریب
شاملو را باد می کنند و زیر علمش سینه می زنند
تا نوچه جمع کنند
و به قدرت برسند
۷۶۴۱
سنگ سخنگو
کمونیسم
فقط با خرد و حقیقت می تواند
فراز آید.
جهان طویله شده است.
کسی حرف زدن بلد نیست.
چه رسد به خردگرایی و خردمندی و حقیقت پرستی.
که سرها غرق اوهامند.
۷۶۴۲
سنگ سخنگو
زمان چیز عجیبی است ،
میدود جلو میرود؛
و دوست داشتنی ترین آدم های زندگیت را یا کهنه میکند یا عوض!!
بعضی ها یا تغییر میکنند یا حقیقت درونشان مشخص میشود
زمان دیر یا زود به تو ثابت می کند که کدامشان ماندنی اند و کدامشان رفتنی..!!
دعا کنيم دنیا پر شود از
آدم های واقعی
آدم هایی که
نه زمان آنها را عوض میکند
نه زمین..
سودا
سگ سخن جو
زمان و مکان
ظرف هستند
و
آدم و جماد و جانور (ماده، واقعیت عینی)
مظروفند.
آنچه تغییر می یابد
مظروف است و نه ظرف زمان و ظرف مکان.
دلیل تغییر همه چیز
خصلت دیالک تیکی همه چیز است.
هر ذره ای حتی میدان همبایی و همستیزی اقطاب دیالک تیکی (هر اتم میدان جنگ و صلح پروتون و الکترون) است
که یکی بار الکتریکی مثبت دارد و دیگری منفی.
آدم ها با تغییر شرایط کار و زندگی شان
تغییر می یابند
چشم غیرمسلح به تئوری مارکسیستی
خیال میکند که دلیل تغییر آدمها و اشیاء
گذشت زمان است.
آدم ها واقعی اند.
درست به همین دلیل دستخوش تغییرند.
چیزهای خیالی
تغییر نمی یابند.
درد
در این زمینه
چیز دیگری است.
چیست؟
۷۶۴۳
سنگ سخنگو
محمد رضا شالگونی
مسئله خوزستان مسئله همه مردم ایران است
باید با همه قدرت از مردم خوزستان حمایت شود
سگ سخن جو
هی
افندی.
جامعه جمکران
جامعه ای طبقاتی است.
مردم هر جامعه طبقاتی
منقسم به طبقات و اقشار اجتماعی مختلف، متفاوت و حتی متضاد اند.
مردم چیز یکدست و همگونی نیستند تا برای خوزستان سینه بزنند و شاخسی واخسی سر در دهند.
بحران آب ضمنا پدیده ای نیمه طبیعی ـ نیمه جامعتی است.
خوزستان و هر واحد قومی و ملی دیگر
ضمنا
در کوره تضادهای متنوع می سوزد و می سازد.
مصاحبه
فقط به درد عوامفریبی می خورد.
خوزستان باید تحلیل شود تا بعد فتوا صادر شود.
اگر طبقه حاکمه جمکران
پایگاه اجتماعی نداشته باشد
یک هفته هم نمی تواند دوام آورد.
۷۶۴۴
سنگ سخنگو
لویی آلتوسر:
هر شکلبندی اجتماعی بر پایهی سه سطح (یا ساحت) اساسی بنا گردیده و قابل شناسایی خواهدبود:
سطح اقتصادی،
سطح سیاسی
و سطح ایدئولوژیک.
سگ سخن جو
۱
ترجمه فرماسیون اقتصادی جامعه بشری
به
شکل بندی اجتماعی
ترجمه معیوبی است.
معیوب تر از ترجمه اش به صورت بندی اجتماعی است.
شکل از مفاهیم مته متیکی (هندسی) است و نه از مفاهیم فلسفی و یا اقتصادی ـ سیاسی.
۲
فرماسیون اقتصادی هر جامعه
قبل از همه
مبتنی بر نیروهای مولده و مناسبات تولیدی است.
برای توضیح فرماسیون اقتصادی هر جامعه
به دو دیالک تیک مهم ماتریالیستی ـ تاریخی زیر نیاز است:
۲
دیالک تیک نیروهای مولده و مناسبات تولیدی
که نقش تعیین کننده در ان از ان نیروهای مولده است.
۲
دیالک تیک زیربنای اقتصادی (مناسبات تولیدی) و روبنای ایده ئولوژیکی
که نقش تعیین کننده در ان از ان منسابات تلویدی و یا زیربنای اقتصادی است.
اگر ایندو دیالک تیک اساسی را با هم ترکیب کنیم به دیالک تیک سه عضوی زیر می رسیم:
دیالک تیک نیروهای مولده و مناسبات تولیدی و روبنای ایده ئولوژیکی
التوسر
بیسواد است.
سیاست
بسان مذهب و هنر و قضاوت و غیره یکی از عناصر روبنای ایده ئولوژیکی است.
۷۶۴۵
سنگ سخنگو
در فروبستهترین دشواری
در گرانبارترین نومیدی،
بارها بر سر خود بانگ زدم:
"هیچت ار نیست مخور خون جگر، دست که هست!"
بیستون را یاد آر، دستهایت را بسپار به کار
کوه را چون پَرِ کاه از سر راه بردار!
وَه چه نیروی شگفت انگیزی است
دستهایی که به هم پیوسته است.
فریدون مشیری
سگ سخن جو
مشیری
شاعر زبردست بی شعوری است.
مشیری نمی داند که بیستون
قبل از اینکه در جهان مادی ینا شود
در جهان فکری بنا شده است.
به قول فرزانه ای
هر کاری از کله آدمیان می گذرد.
عماه و بنا
قبل از بنای خانه
مدل فکری خانه را در ذهن خود می سازند
بعد با تهیه مصالح ساختمانی
«دست» به کار می شوند و خانه ای ساخته می شود که در خطوط اصلی اش
شبیه مدل فکری خانه است.
فرق زنبور با عمله و بنا همین جا ست.
این یعنی دیالک تیک اندیشه و عمل
تئوری و پراتیک.
بدون تئوری
بدون اندیشه
از دست «دست» کاری برنمی اید.
به قول لنین
بدون تئوری انقلابی
جنبش انقلابی وجود ندارد
جنبش عنگلابی حتی به تئوری عنگلابی نیاز دارد.
مثلا جنبش فاشیستی و فوندامنتالیستی (خمینیستی)
به همین دلیل
بدون مبارزه ایده ئولوژیکی
مبارزه اقتصادی و سیاسی محال است.
پس
پیش به سوی همانیدشی
۷۶۴۶
سنگ سخنگو
نه.
تاریخ جامعه بشری
شکل نردبام دارد.
سوسیالیسم یکی از پله های نردبام توسعه و ترقی است.
گذار از سوسیالیسم اولیه
به نظام برده داری
مثلا توسط انقلاب اسلامی تحت رهبری حضرت محمد
فرقی با گذار از نظام سرمایه داری به سوسیالیسم ندارد.
جامعه
در هر دو
پله ای در نردبام توسعه
بالاتر می رود.
۷۶۴۷
سنگ سخنگو
از «قدرت در خدمت ایدئولوژی» تا «ایدئولوژی در خدمت قدرت»
«میلوان
جیلاس» در کتاب «طبقهی جدید» نظریهی جالبی در مورد کشور «شوروی» مطرح
میکند که شاید به درد ِ ما ایرانیها در فهم ِ روندهای جاری ِ کشورمان
بخورد.
او میگوید انقلابیونی که انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ را سازمان دادند
و اجرا کردند (لنین و رفقایش) هدفشان از کسب ِ قدرت ِ حکومتی این بود که
«ایدئولوژی»شان را به عمل دربیاورند،
امّا بعدها این معادله باژگون شد:
یعنی جانشینان ِ لنین «ایدئولوژی» را تنها از آن رو حفظ و تحمیل کردند تا حاکمیّت و مالکیّت مطلق کشور را در اختیار بگیرند.
سگ سخن جو
میلوان جیلاس
بیشک از مارکسیسم همانقدر خبر داشته که سید علی خبر دارد.
او اصلا نمی داند که ایده ئولوژی چیست؟
انقلاب چیست؟
قدرت چیست؟
انقلاب امری جبری و الزامی برای نجات جامعه از تجزیه و تلاشی است.
انقلاب اکتبر تحت رهبری حضرت لنین
شبیه انقلاب اسلامی تحت رهبری حضرت محمد بوده است.
اگر این دو انقلاب پیروز نمی شدند
جامعه متلاشی می گشت.
ایده ئولوژی
فحش خواهر و مادر نیست.
چیست؟
ایده ئولوژی
چیزی طبقاتی است.
احدی یافت نمی شود که عضو طبقه ای باشد و فاقد ایده ئولوژی باشد.
فرق ایده ئولوژی طبقه کارگر با ایده ئولوژی طبقات اجتماعی انگل و استثمارگر
در علمیت ایده ئولوژی طبقه کارگر است که مارکسیسم ـ لنینیسم نام دارد.
به قول لنین
همه از مارکسیسم دم می زنند
بدون اینکه بدانند که چیست.
مارکسیسم
میان انسان و حیوان مرزبندی می کند.
انسان با فراگیری فوت و فن تفکر مفهومی (تفکر مارکسیستی، خرد کل اندیش)
ترک خریت می کند و آدم می شود.
در این صورت
دیگری جزمی معنی پیدا نمی کند.
هدف کشف حقیقت عینی و حراست از حقیقت عینی می شود.
آنگاه آدم به نشخوار اندیشه های غلط و درست این و ان پایان می دهد و خوداندیشی
پیشه می کند.
با خرد کل اندیش می افتد و برمی خیزد.
هدف لنین نه جامه عمل پوشاندن به ایده ئولوژی
بلکه بنای جامعه نوین بر خرابه های جامعه نیمه فئودالی ـ نیمه سرمایه داری روسیه بود.
اگر خطا صورت گرفته
به دلیل فقر فلسفی بوده است.
به دلیل ناتوانی از تفکر مفهومی بوده است.
به دلیل بیگانگی با مفاهیم فلسفی بوده است.
۷۶۴۸
سنگ سخنگو
نجمه زارع
لکنت شعر و پریشانی و جنجال دلم
چه بگویم که کمی خوب شود حال دلم
کاش میشد که شما نیز خبر دار شوید
لحظهیی از من و از درد کهنسال دلم
از سرم آب گذشتهست مهم نیست اگر
غم دنیای شما نیز شود مال دلم
آه یک عالمه حرف است که باید بزنم
ولی انگار زبانم شده پامال دلم
مردم شهر خدا حافظتان من رفتم
کسی از کوچهی غم آمده دنبال دلم
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر