تحلیلی
از
شین میم شین
آرش کمانگیر
۹
آری آری زندگی زیبا ست
زندگی
آتشگهی دیرینه پا برجا ست
گر بیفروزیش رقص شعله اش در هر کران پیدا ست
ورنه
خاموش است و خاموشی گناه ما ست!»
· سیاوش بلافاصله پس از تئوریزه کردن زیبائی زندگی و گناه تلقی کردن خاموشی آتش آتشگاهی که زندگی است، تئوری یاد شده را جامه عمل می پوشاند:
پیر مرد آرام و با لبخند
کنده ای در کوره افسرده جان افکند.
· بدین طریق بدون اتلاف حرفی حتی، دیالک تیک پراتیک و تئوری به خواننده و شنونده آموزش داده می شود:
· تئوری نه برای پوز دادن و قمپز درکردن، بلکه برای عمل است.
· تئوری برای عمل درست و بارآور است:
· اگر زندگی آتشگاهی است و خاموشی آتش آتشگاه زندگی، گناه سوبژکت اجتماعی است، پس پیش به سوی « افکندن کنده ای در کوره افسرده جان آتشگاه زندگی!»
· مراجعه کنید به دیالک تیک پراتیک و تئوری
· وقتی گفته می شود که در مکتب سیاوش می توان و باید به آموزش مارکسیسم ـ لنینیسم پویا و زنده و شاداب پرداخت، به همین دلایل است.
· درک سیاوش از مارکسیسم ـ لنینیسم، درکی طراز نوین است و درست به همین دلیل، سیاوش یگانه ای بی همتا بوده است و دریغا که جایش کماکان خالی است.
چشم هایش در سیاهی های کومه، جست و جو می کرد
زیر لب ـ آهسته ـ با خود گفتگو می کرد:
«زندگی را شعله باید برفروزنده
شعله ها را هیمه سوزنده
· معنی تحت اللفظی:
· چشم های عمو نو روز در سیاهی های کلبه می گشت و زیر لب آهسته با خود می گفت:
· «زندگی به شعله های فروزنده نیاز دارد و شعله های فروزنده به هیمه های (هیزم و خس و خار خشک سوختنی) سوزنده.»
۱
چشم هایش در سیاهی های کومه، جست و جو می کرد
زیر لب آهسته با خود گفتگو می کرد
· منظور سیاوش از این واقعیت امر چیست؟
· ضمنا چرا عمو نوروز نه با صراحت و با صدای بلند و نه با سکنه کلبه، بلکه آهسته و زیر لب با خویشتن خویش گفت و گو می کند؟
۲
چشم هایش در سیاهی های کومه، جست و جو می کرد
زیر لب ـ آهسته ـ با خود گفتگو می کرد:
· دلیل این امر شاید تبیین رئالیستی و عینی روند پسیکولوژیکی تشکیل نظر و یا تئوری باشد:
· پیر مرد سیاهی های کلبه را می بیند و طریق و ترفندی برای غلبه بر آن می جوید و به دیالک تیک وسیله و آماج می رسد.
· این گذار از اوبژکتیوف (سیاهی های کلبه) به سوبژکتیو (تئوری غلبه بر سیاهی های کلبه) روندی درونی و فکری است:
· روندی مبتنی بر خوداندیشی است.
· شاید به همین دلیل، پیر مرد نه با صدای بلند و نه با دیگران، بلکه زیر لب و با خویشتن خویش گفتگو می کند:
· هدف پیرمرد تئوریزه کردن طرز و طریق و ترفند غلبه بر سیاهی های کلبه است.
· این حدس ما در ادامه شعر تأیید می شود:
۳
«زندگی را شعله باید برفروزنده
شعله ها را هیمه سوزنده
· پیر مرد طی تأملات درونی خویش به این نتیجه می رسد:
· برای غلبه بر سیاهی های کومه به شعله فروزنده نیاز است و برای تأمین شعله فروزنده به هیمه سوزنده.
· این اما بلحاظ اسلوبی ـ فلسفی به چه معنی است؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر