ناصر فرداد
در وصف سپاه پاسداران
تقدیم به همۀ قربانیان شکنجه و تجاوز سپاه
تحلیلی
از
میم حجری
۱
در وصف سپاه پاسداران
این اولین توصیفی است که ما راجع به سپاه پاسداران می خوانیم.
این توصیفی هنری ـ استه تیکی از سپاه پاسداران عنگلاب اسلامی است.
این شعر شاعر
ضمنا
مرزبندی بی چون و چرای او
با
شعرای غیر توده ای و ضد توده ای (فاشیستی) است
که اشعارشان عاری از اندیشه قابل اعتنا هستند.
تازه
اکر اشعارشان، شعر باشند و نه هارت و پورت توخالی.
شاعر در این شعر
در صدد توصیف سپاه پاسداران عنگلاب اسلامی است.
۲
تقدیم به همۀ قربانیان شکنجه و تجاوز سپاه
همین اهدای شاعر
نیز
حاوی توصیف فونکسیون سپاه پاسداران است.
فونکسیون اصلی و سانترال سپاه پاسداران، در قاموس شاعر،
شکنجه و تجاور
است.
جالب در این اهدای شاعر
واژه «همه» است.
شاعر با این واژه
از سنگر خاص به سنگر عام می خزد و به همدردی با همه قربانیان شکنجه و تجاوز می پردازد.
یعنی
چارچوب ایده ئولوژیکی خود را ترک می گوید و از درد همگانی رنج می برد.
ما با این گرایش در شعری از سایه هم مواجه می شویم:
امیر هوشنگ ابتهاج
(سایه)
یگانگی
بر سنگ گوری تازه، نامی هست
دارنده این نام را هرگز ندیدم من
اینجا میان سوگواران آشنایانند و خویشانند
و مردمانی هم که چون من
دارنده این نام را هرگز ندیدند و نمی دانند
اما
هرکس که اینجا هست
با خشم و فریادی
ـ گره در مشت ـ
می داند ، که او را کشت؟
برگرد گور تازه جمعی سوگواران است
دیگر کسی اینجا نمی پرسد:
« این خفته در خاک از کجا و از کدامان است؟»
می دانند، او فرزند ایران است.
پایان
این گرایش سایه و به ویژه ناصر فرداد،
اما
به چه معنی است؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر