۱۴۰۰ مرداد ۷, پنجشنبه

درنگی در شعری از ناصر فرداد تحت عنوان «در وصف سپاه پاسداران» (۲)

 ما در زبان فارسی چندین و چند لورکا می‌شناسیم

 
ناصر فرداد

در وصف سپاه پاسداران

تقدیم به همۀ قربانیان شکنجه و تجاوز سپاه 

تحلیلی 

از

 میم حجری 

۱

در وصف سپاه پاسداران

 

این اولین توصیفی است که ما راجع به سپاه پاسداران می خوانیم.

این توصیفی هنری ـ استه تیکی از سپاه پاسداران عنگلاب اسلامی است.

این شعر شاعر

ضمنا

مرزبندی بی چون و چرای او

با

شعرای غیر توده ای و ضد توده ای (فاشیستی) است 

که اشعارشان عاری از اندیشه قابل اعتنا هستند.

تازه

اکر اشعارشان، شعر باشند و نه هارت و پورت توخالی.

شاعر در این شعر

در صدد توصیف سپاه پاسداران عنگلاب اسلامی است.

 

۲

تقدیم به همۀ قربانیان شکنجه و تجاوز سپاه

 

همین اهدای شاعر

نیز

حاوی توصیف فونکسیون سپاه پاسداران است.

فونکسیون اصلی و سانترال سپاه پاسداران، در قاموس شاعر،

شکنجه و تجاور

است.

جالب در این اهدای شاعر

واژه «همه» است.

شاعر با این واژه

از سنگر خاص به سنگر عام می خزد و به همدردی با همه قربانیان شکنجه و تجاوز می پردازد.

یعنی

چارچوب ایده ئولوژیکی خود را ترک می گوید و از درد همگانی رنج می برد.

ما با این گرایش در شعری از سایه هم مواجه می شویم:


امیر هوشنگ ابتهاج

 (سایه)

 

یگانگی

 

 بر سنگ گوری تازه، نامی‌ هست

  دارنده این نام را هرگز ندیدم من

 

  اینجا میان سوگواران آشنایانند و خویشانند

  و مردمانی هم که چون من

  دارنده این نام را هرگز ندیدند و نمی دانند
 

  اما

  هرکس که اینجا هست

 با خشم و فریادی

 ـ گره در مشت ـ

  می داند ، که او را کشت؟
 

  برگرد گور تازه جمعی سوگواران است

  دیگر کسی اینجا نمی پرسد:

  « این خفته در خاک از کجا و از کدامان است؟»

  می دانند، او فرزند ایران است.

پایان

 

این گرایش سایه و به ویژه ناصر فرداد،

اما

به چه معنی است؟

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر