جمعبندی
از
مسعود بهبودی
درنگی در مفهوم «آن» در شعر حافظ
شاهد (معشوق نر و زن) آن نیست که موئی و میانی (کمری) دارد.
بنده طلعت (روی، رؤیت) آن باش که آنی دارد.
حریف
حافظ در این بیت می خواهد بگوید
زیبایی به کمر و مو و اندام و زیبایی شکلی و ظاهری نیست،
بنده ی کسی باش که داری حسن و زیبایی باطنی است.
۱
اولا
حافظ نمی گوید:
بنده کسی و یا ناکسی باش
۲
حافظ می گوید:
بنده طلعت یعنی روی و رؤیت کسی باش
یعنی به سیما و صورت کسی دل ببند.
۳
حافظ
ضمنا
نمی گویند:
زیبایی به کمر و مو و اندام و زیبایی شکلی و ظاهری نیست.
۴
۹۹ در صد عشعار عاشقانه
به قر و کمر و مو و ابرو و قد و قامت و اندام و نشست و برخاست و خفت و خیز و ادا و اطوار و زیبایی صوری و فرمال و ظاهری
اختصاص دارند.
۵
کدام شاعر فئودالی
به ستایش از شعور و شخصیت شاهدی و ساقی و دلبری پرداخته است؟
۶
اصلا شاهد وساقی و دلبر با شعور و با شخصیت کجا بود تا کسی پوئه تیزه اش کند.
۷
جامعه فئودالی
بیشتر
به طویله شباهت دارد تا به جامعه
۸
قسم به قبر قمر بنی هاشم که حریف نمی داند که زیبایی باطنی چیست؟
۹
اخیرا فیلمی نشان داده شد که فئودال زاده ای عاشق سینه چاک «آن» دختر بدترکیبی شده بود و خانواده اش در صدد منصرف کردن پسره برامده بود.
۱۰
پرسیدند:
«آن» دختر بدترکیب چیست؟
۱۱
پسره گفت:
در تختخواب معرکه است.
۱۲
حافظ
از نظربازی (بچه بازی، ظاهرپرستی)
فضیلتی می سازد و نظربازی را هنر و شق القمر جا می زند.
۱۳
زیبایی در استه تیک حافظ
چیزی سوبژکتیو قلمداد می شود و نه چیزی اوبژکتیو (عینی)
۱۴
زیبایی
در واقع
دیالک تیکی از زیبایی اوبژکتیو و زیبایی سوبژکتیو
است.
۱۵
تعیین کننده در این دیالک تیک
زیبایی اوبژکتیو است.
بی انکه زیبایی سوبژکتیوهیچ واره باشد.
درنگی در تخریب دیالک تیک توسط اجامر فاشیسم و فوندامنتالیسم
به بهانهی اعدام محسن امیراصلانی،
که یکی از اتهاماتش،
توهین به یونس پیامبر بود.
۱
اتهامات مختلف، متفاوت و متنوع
بهانه اند.
۲
یعنی تعیین کننده نیستند.
۳
ترور
برای اجامر فاشیسم و فوندامنتالیسم
کعبه آمال و ایدئال و آرمان است
۴
در عندیشه و عمل و امل نمایندگان فاشیسم و فوندامنتالیسم
دیالک تیک فرو می پاشد
و وحدت وجود (عرفان) بر تخت می نشیند
و یکه تاز میدان عندیشه و عمل و امل می شود.
۵
مثلا
دیالک تیک استراتژی و تاکتیک
فرو می پاشد و ترور به مثابه هم استراتژی و هم تاکتیک قلمداد می شود.
۶
ترور برای اجامر فاشیسم و فوندامنتالیسم
هم وسیله است و هم هدف
هم ابزار است و هم آماج
۷
جوهر اصلی فاشیسم و فوندامنتالیسم
را
تروریسم
تشکیل می دهد.
اشاره ای گذرا به محتوای طبقاتی اوپرای کواوغلی
۱
محتوای طبقاتی اوپرای کواوغلی
فئودالی است.
۲
این اوپرا در زمان استالین ساخته شده است
و استالین در نمایش ان در مسکو شخصا حضور داشته است.
۳
یکی از مهم ترین مفاهیم اوپرای کواوغلی
عصیان
است.
۴
عصیان
متکی بر خودپویی عمل افراد است.
مراجعه کنید به دیالک تیک خودپویی و آگاهی
در تارنمای ما
۵
مارکسیسم - لنینیسم
مخالف سرسخت خودپویی و عصیان و طرفدار پابرجای آگاهی و انقلاب است.
۶
عصیان
کسب و کار خر است.
۷
عصیان نتیجه و نشانه جهل به قوانین و قانونمندی های عینی هستی (طبیعت، جامعه، تفکر)
و
ناشی از جهل به قوانین و قانونمندی های عینی هستی (طبیعت، جامعه، تفکر) است.
۷
ما می خواستیم اوپرای کوراوغلی را تحلیل کنیم
دیدیم سطح توسعه فکری اش
تهوع انگیز است و از تحلیلش صرفنظر کردیم.
درنگی در خرافه فرویدیستی تابو
حریف
همین تابو سازی مسائل جنسی که باعث شده جمعی مریض جنسی ناشی از سرکوب تمایلات غریزی که در اجتماع مشاهده می کنیم تاییدی بر متن بالا نیست؟
۱
من ـ زور حریف از متن بالا خرافه زیر از حریفی یانکی است:
تنها راهی که طبقه حاکم - هر طبقه حاکمی -
می تواند به کمک آن در قدرت بماند
و
مردم را مجبور به انجام کارهایی کند که نمی خواهند،
ساختن تابو است.
۲
اکنون با توجه به نظر حریف می توان خرافه حریف یانکی را مشخصا تحلیل کرد:
تنها راهی که طبقه حاکم - هر طبقه حاکمی -
می تواند به کمک آن در قدرت بماند
و
مردم را مجبور به انجام کارهایی کند که نمی خواهند،
ساختن تابو از مسائل جنسی است.
۳
من ـ زور از تابوسازی از مسائل جنسی چیست؟
۴
در تئوری بند تنبانی فروید
راه حل همه مسائل و معضلات جامعه بشری در عملیات جنسی است.
۵
جهان بینی فروید
آلت تناسلیستی است:
فروید از آلات تناسلی دوربینی ساخته و از ان دوربین به جهان می نگرد و راه حل عرضه می دارد.
۶
فروید ادعا می کند که اگر از مسائل جنسی تابو ساخته نشود
جامعه
جنت برین می شود.
۷
در جنبش سرشته به نیچه ئیسم و فرویدیسم سال های ۶۸ (۱۹۶۸) در ممالک امپریالیستی
همین تئوری فروید به ایدئال و آرمان بچه بورژواها و بچه فئودال ها ارتقا داده شد.
۸
همه قید و بندهای اخلاقی رایج از بین برده شدند:
پدر با دختر و پسرش به عملیات عنقلابی جنسی خطر کرد و شق القمر کرد
مادر با پسر و دختر و هر رهگذر به عملیات عنقلابی جنسی خطر کرد و هنر کرد
خواهر با برادر همخوابه شد
هر کس با هر کس و همزمان همه کس همخوابه شد
عملیات جنسی عنقلابی دسته جمعی رواج یافت
و تولید مثل شدت یافت
و جهان مملو از توله های بی پدر گشت
۹
جامعه بشری عندک عندک به جنگل مبدل شد.
۱۰
بر بحران عمومی سرمایه داری
بحران دیگری نیز مزید گشت.
۱۱
خریت توانگر کند فرد را
خبر کن حریف جهانگرد را
درنگی در درک هدایتیستی ـ تحفه نطنزیستی از تاریخ
جانوران بت نمیپرستند
قلدر نمیتراشند
و به کثافتکاریهای خودشان نمی بالند
برای همین تاریخ ندارند.
۱
ما روی هم رفته
دو نوع درک تاریخ داریم:
الف
درک ماتریالیستی تاریخ
که
تاریخ و یا جامعه بشری
را
نتیجه توسعه نیروهای مولده (علم و فن و وسایل و ابزارهای تولید، انسان های مولد و زحمتکش، طرز استخراج مواد اولیه و غیره) و مناسبات تولیدی درخور آنها می داند.
بنا بر این درک تاریخ
جامعه بشری با تسوعه نیروهای مولده پله به پله از نردبام توسعه و تکامل و ترقی بالا و بالاتر می رود.
ب
درک ایدئآلیستی تاریخ
تاریخ و یا جامعه بشری را مخلوق خدا، روح مطلق، پهلوانان، قهرمانان، قلدران و گردن کلفتان، سرلشگران، خوانین و سلاطین و آخوندها و کلا نخبگان و روشنفکران می داند.
۳
اکنون
ما
با
درک هدایتیستی ـ تحفه نطنزیستی تاریخ
آشنا می شویم:
پیش شرظ ساختن تاریخ از دید علامه عیرانی
بت پرستی
قلدر تراشی
و
فخر به کثافتکاریهای خود فروشی
است.
۴
به قول شاعر
به کجای این طویله می توان آویخت پالان را؟!
درنگی در خرافه گور ویدال
نویسنده یانکی
تنها راهی که طبقه حاکم - هر طبقه حاکمی -
می تواند به کمک آن در قدرت بماند
و
مردم را مجبور به انجام کارهایی کند که نمی خواهند،
ساختن تابو است.
۱
اولا
هر طبقه حاکمه
به شرطی می تواند
طبقه حاکمه شود
که
مالک مهم ترین وسایل تولید جامعه گردد.
۲
ثانیا
نمی توان ذره ای مغز اندیشنده در کاسه سر داشت
و
میان همه طبقات حاکمه علامت تساوی گذاشت
۳
پرولتاریا
هم
پس از پیروزی انقلاب سوسیالیستی
به طبقه حاکمه مبدل می شود
طبقه حاکمه ای که نماینده اکثریت اعضای جامعه است.
۴
هر گردی گردو نیست
اخوی
۵
تابو و کلیه موازین مذهبی و شرعی و اخلاقی
از عناصرروبنای ـ ایده ئولوژیکی هر جامعه و همبود (اجتماع) هستند
که
چه بسا
قبل از تقسیم جامعه به طبقات اجتماعی و قبل از تشکیل طبقه حاکمه
تشکیل یافته اند.
۶
تنها کاری که ایده ئولوگ های طبقات حاکمه (برده دار، فئودال، بورژوازی، طبقه کارگر)
می کنند
بازتفسیر آنها و یا نوسازی آنها و یا حذف آنها ست.
۷
مثال
با روی کار امدن طبقه کارگر
اخلاق حاکم هم که اخلاق طبقات اجتماعی انگل بوده
تغییر داده می شود.
۹
مثلا
زنان
دیگر ضعیفه و کنیز و کلفت و آلت لهو و لعب
و
کار
دیگر
ننگ
محسوب نمی شود.
۱۰
برو این دام بر امثال خود نه
که سگ ها را نباشد میل دانه
درنگی در فرمایشی از اینشتین سطل ننه ات طلب
هيچ چيز قادر به از ميان برداشتن جنگ نيست،
مگر آن كه انسانها خود از رفتن به جبهه سرباز زنند.
۱
عجب خرافه ای
۲
اخوی
آدمیان اگر خر نباشند
داوطلبانه
به جبهه جنگ نمی روند.
۳
به همین دلیل در دیار ما
به
سربازی می گویند:
اجباری
۴
علت جنگ
رفتن خلایق به جبهه که نیست.
۵
جنگ یکی از صدها فرم مبارزه طبقاتی است.
۶
به همین دلیل
تنها راه پایان دادن به جنگ و هر فرم دیگر مبارزه طبقاتی
باید وضو گرفت و یا تیمم کرد
رو به قبله ایستاد
و
فاتحه بلندی بر طبقات اجتماعی خواند.
۷
اگر طبقات اجتماعی محو شوند
یعنی همه با هم برابر گردند
مبارزه طبقاتی هم نخواهد بود
ضمنا
جنگ هم نخواهد بود.
۸
تو واقعا همان اینشتین معروفی
و
یا
سطل ننه ات طلبی
و
اسم او را به خودت داده ای
تا عوامفریبی کنی؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر