جمعبندی
از
مسعود بهبودی
درنگی در دیار مفاهیم
الف
زن ناموس نیست
۱
منظور از ناموس چیست؟
۲
ناموس همان عزت و اعتبار و شرف معروف است
۳
آره.
نه
زن
ناموس است و نه مرد.
۴
ولی هم زن دارای ناموس (عزت انسانی) است و هم مرد
۵
ناموس انسانی
(Würde des Menschens)
در
قانون اساسی آلمان
خدشه ناپذیر و بی چون و چرا ست.
۶
انسان ها
بی اعتنا به تعلقات ملی و قومی و زبانی و مذهبی و «نژادی» و سطح تحصیلی و اخلاقی و جنسیتی و غیره
برابرند.
ب
ناموس، واژهای تبعیض آلود است.
۱
واژه غلاف خنجر مفهوم است.
۲
مفهوم ناموس و یا عزت و اعتبار و شرف
و هر مفهوم دیگر
عکس انتزاعی اصلی واقعی است.
دیالک تیک عکس و اصل
فرم و محتوا
۳
مفهوم درخت
عکس انتزاعی اصلی به نام سرو و صنوبر و سنجد و سپیدار و غیره است.
۴
آلودگی مفهوم به تبعیض
خرافه ای است.
۵
خلایق
اخیرا
به
هر علت و نیت
عکس ستیزی توأم با بی اعتنایی به اصل پیشه کرده اند.
۶
در طویله های طبقاتی
مجسمه ها را می شکنند که سمبل هایی بیش نیستند.
۷
چه بسا می خواهند واژه نژاد را از قانون اساسی حذف کنند.
۸
غافل از اینکه بخش اعظم اعضای طویله های طبقاتی
مسموم از ایده ئولوژی نیچه ئیستی ـ فاشیستی
خود را ابر انسان می پندارند و بقیه را برده انسان
۹
مفاهیم باید تعریف شوند و نقد شوند و نه تحقیر و تخریب و حذف.
پ
آزادی زنان معیار سنجش آزادی جامعه است.
۱
منظور از آزادی جامعه چیست؟
۲
اصلا
منظور از آزادی چیست؟
۳
آزادی و یا اختیار در دیالک تیک ضروت و آزادی و یا در دیالک تیک جبر و اختیار وجود و معنی دارد.
۴
نقش تعیین کننده در این دیالک تیک از ان جبر و یا ضرورت است.
۵
جامعه
به همان اندازه آزاد است که به شناخت جبر و یا ضرورت
یعنی به شناخت قوانین عینی جامعه نایل آمده است.
۶
بنابرین
معیار آزادی هر جامعه
میزان شناخت آن جامعه از جبر عینی است.
۷
زنی ویا مردی که خر باشد
چگونه می تواند آزاد باشد؟
۸
حریفی که هفت تیر می کشد و همسر خود را در حمام طویله می کشد
حتی خر نیست
چه رسد به اینکه مختار
و
آزاد باشد.
ت
تحقیر زن یکی از ویژگی های اساسی مذهب است
۱
تحقیر زن چرا باید از ویژگی های مذهب باشد.
۲
مثال تاریخی:
در ایام جاهلیت کذایی
یعنی قبل از ظهور پیامبر اسلام
نوزادان مؤنث را چال می کردند تا نان خور کم شود.
۳
این بی شرمانه ترین فرم تحقیر زن بوده است.
۴
این فرم آشکار زن ستیزی
اتفاقا
ربطی به بت پرستی به عنوان مذهب حاکم
و یا لامذهبیت
نداشته است.
۵
دلیل این فرم از زن ستیزی
سطح نازل توسعه نیروهای مولده
و
گسست مناسبات تولیدی در طویله بوده است.
۶
یعنی
علت اساسی زن ستیزی
خر تو خر در طویله
و عجز اعضای طویله از تهیه و تولید نان به اندازه بخور و نمیر بوده است.
۷
از مذهب می توان انتقاد کرد و باید هم انتقاد کرد
ولی ابلیس واره سازی مذهب
خود خرافه ای بدتر از مذهب است.
۸
ضمنا
نشانه خریت است و نه نشانه خردگرایی و خردمندی.
ث
در جامعه مردسالار، مردان اصل و زنان فرع محسوب میشوند
۱
اولا
جامعه مردسالار وجود ندارد.
۲
جامعه برده داری، فئودالی، سرمایه داری، سوسیالیستی و کمونیستی وجود دارند.
۳
ثانیا
در عهد بوق
یعنی در جامعه اشتراکی اولیه
در دوره جمع آوری حبوبات و میوه جات و ریشه ها و غیره
مادر سالاری
وجود داشت
و
نه
زن سالاری.
۴
یعنی سرکرده جامعه
مادران بودند.
گیس سفیدان بودند.
۵
بعد در دوره شکار و کشاورزی و دامپروری
پدرسالاری رواج یافت
و
نه
مردسالاری.
۶
یعنی
پدران جامعه
سرکردگان آن بوده اند.
۷
ولی
هم در مرحله مادرسالاری و هم در مرحله پدرسالاری
همه اعضای جامعه
برابر بوده اند.
۸
چون مناسبات تولیدی حاکم
اشتراکی (سوسیالیستی) بوده است.
۹
سرکردگی گیس سفید جامعه (مادرسالاری) و یا ریش سفید جامعه (پدرسالاری)
فقط فرمی از تقسیم اجتماعی کار بوده است
و گرنه
همه برابر بوده اند.
ج
در جامعه مرد سالار زن ناموس است.
۱
جامعه مردسالار خرافه ای امپریالیستی است.
۲
هدف امپریالیسم از این خرافه ـ مفاهیم این است که
در لفافه حمایت از زنان و غیره
ماهیت طبقاتی و فرماسیونی جامعه فراموش شود.
۳
در جوامع طبقاتی
دیالک تیک طبقه حاکمه و توده برقرار است.
۴
اقلیتی انگل
از
اکثریت مولد و زحمتکش
بهره کشی می کند
و
سواری می کشد.
۵
زنان هم می توانند عضو و جزو طبقه حاکمه باشند
و
هم
می توانند عضو و جزو توده باشند.
۶
یعنی
هم می توانند استثمارگر و ستمگر باشند و هو می توانند استثمار شونده و ستمکش باشند.
۷
تعیین کننده معاییر ارزشی، سجایای اخلاقی
و
مربی واقعی جامعه
طبقه حاکمه است.
۸
طبقه حاکمه
همه اهرم های مادی و فکری و فرهنگی و اخلاقی را در دست دارد.
۹
طبقه حاکمه ای که هم از زنان تشکیل یافته و هم از مردان
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر