پروفسور دکتر مانفرد بور
برگردان
شین میم شین
فصل هفتم
اعلام فلسفی استقلال انسان
توسط ایمانوئل کانت
ایمانوئل کانت
(۱۷۲۴ ـ ۱۸۰۴)
برجسته ترین نماینده
فلسفه کلاسیک آلمان
پیشگفتار
قسمت سوم
ادامه
۳۴
· اوضاع و احوال تاریخی ـ جامعه ای ماقبل، کانت را
و ضمنا مجموعه فلسفه کلاسیک بورژوایی آلمان را وامی دارد که مسئله تسلط راسیونال انسان
بر طبیعت و جامعه را، یعنی مسئله اساسی فلسفه کلاسیک بورژوایی را، بسان
راسیونالیسم به طرز «دگماتیکی» صرف نمودار
نسازد و یا بسان امپیریسم به طرز «اسکپتیکی» (شکاکانه) با آن مواجه نشود.
· بلکه برای آن (مسئله تسلط راسیونال انسان بر
طبیعت و جامعه) شالوده محکمی فراهم آورد و به اندازه کافی آن را بر ضد راه حل های
«دگماتیکی» و «اسکپتیکی»، تضمین کند و صحت آن را استدلال و اثبات کند.
۳۵
· مسئله برای کانت، امکان پذیری تسلط راسیونال
انسان بر طبیعت و جامعه، به طور کلی نبوده
است.
۳۶
· کانت در این باره، هرگز تردیدی به دل راه نداده
بود.
۳۷
· اولا فلاسفه ماقبل کانت این مسئله را قبل از او
به اندازه کافی استدلال و اثبات کرده بودند.
۳۸
· ثانیا علوم طبیعی مته متیکی برای کانت، در این
زمینه شاقول مطمئنی بود.
۳۹
· مهمتر برای کانت و برای فلسفه کلاسیک بورژوایی
آلمان، مسئله چگونگی امکان پذیری تسلط راسیونال انسان بر طبیعت و جامعه، تحت شرایط
تضادهای بورژوایی ـ کاپیتالیستی بود.
۴۰
· از این رو، تلاش های کانت در جهت تشریح
اوپتییمیستی (تشریح مبتنی بر خوش بینی فلسفی) تضادهای جامعه بورژوایی بوده اند.
۴۱
· تلاش های کانت در جهت شرکت دادن هارمونیکی انسان
اسیر در چنگ مکانیسم کاپیتالیستی تولید و بازتولید، در محیط زیست طبیعی و اجتماعی
اش بوده است.
۴۲
· فلسفه کلاسیک بورژوایی از همان آغاز با این
مسئله مواجه بوده است.
۴۳
· این مسئله اما در اسکپتیسیسم
(تردیدگرایی) امپیریسم انگلیس به طرز شدیدتری بازتاب فلسفی می یابد.
۴۴
· فیشته و هگل، این نیت کانت را تداوم خواهند بخشید.
۴۵
· فیشته تحت تأثیر بیواسطه انقلاب فرانسه، در
آموزه علم خود به اثبات فلسفی همه جانبه، بی حد و مرز و ضمنا بی پروای این
اوپتیمیسم (خوش بینی فلسفی) کانت کمر برخواهد بست.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر