۱۳۹۸ آذر ۲۹, جمعه

خرد ـ انسان ـ تاریخ (۱۲۵)

 
 
پروفسور دکتر مانفرد بور
برگردان
شین میم شین
 
فصل هفتم
اعلام فلسفی استقلال انسان
توسط ایمانوئل کانت

فصل هفتم
بخش اول
قسمت ۶
ادامه
 
۱۶
·     کانت، در آموزه مربوط به قضاوت های سنته تیکی اپریوری (سنتز)، عملا، خصلت دیالک تیکی شناخت انسانی را تبیین داشته است:

۱۷
·     شناخت در این آموزه کانت، به مثابه روند نمودار گشته است.
·     روندی که در آن، گشتاورهای (ممان های) متضاد نفوذ می کنند و به وحدت می رسند.

۱۸
·     کانت اما از عهده حل مشکلاتی که از درک دیالک تیکی روند شناخت سربرمی کشند، برنیامده است.

۱۹
·     تضادهایی که کانت به مثابه گشتاورهای روند شناخت تشخیص می دهد، توسط او به مثابه تضادهای انتزاعی درهم تنیده می شوند:
·     در قاموس کانت، حسیت و فهم (حسی و عقلی)، نگرش و مفهوم، محتوا و فرم، کثرت (و تنوع) و وحدت، مطلقا جدا از یکدیگرند و وجه مشترکی با هم ندارند.

۲۰
·     در قاموس کانت، وحدت گشتاورهای (ممان های) متضاد روند شناخت در ذهن و ضمیر آدمیان و با کردوکار ذهن و ضمیر آدمیان صورت می گیرد.

۲۱
·     کل روند شناخت، بدین طریق، فقط به مثابه مسئله ای سوبژکتیو نمودار می گردد.

۲۲
·     کانت با این طرز برخورد ایدئالیستی ـ ذهنی نتوانسته از عهده حل مسئله ای که خود طرح کرده بود، یعنی از عهده فرمولبندی (تدوین) قوانین شناخت برآید.

۲۳
·     آنچه که کانت به حساب سوبژکت می گذارد و آن را به مثابه عمل خودکرده ی ذهن و  ضمیر درمی آورد، به خود اوبژکت شناخت تعلق دارد.

۲۴

·     سخنان مارکس در چالش با آموزه قضاوت های سنته تیکی اپریوری کانت در اثر مارکس تحت عنوان «مقدمه ای بر نقد اقتصاد سیاسی»، به شرح زیرند:

الف
·     «مشخص، به این دلیل مشخص است که جمعبندی تعین های بیشمار است.
·     یعنی وحدت تنوع است.
·     به همین دلیل، مشخص در تفکر به مثابه روند جمعبندی نمودار می گردد.
·     به مثابه نتیجه.
·     نه، به مثابه نقطه آغازین.
·     اگرچه، مشخص، نقطه آغازین واقعی است و به همین دلیل نقطه آغازین (آغازگاه) نگرش و تصور نیز است.

ب
·     در طریق اول، تمامت تصور به صورت تعین انتزاعی درمی آید و می پرد (دود می شود و فرار می شود.)

پ
·     در طریق دوم، تعین های انتزاعی در مسیر تفکر، به بازتولید  مشخص ها (مشخصات) منجر می شود.
·     (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۱۳، ص ۶۳۲)

ت
·     وحدت کسب و کار صرف سوبژکت نیست.
·     و تنوع، فقط امر اوبژکت نیست.
·     بلکه، وحدت و تنوع در اوبژکت اند که در روند شناخت، توسط ضمیر تشکیل نمی یابند، بلکه منعکس می شوند.»

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر