دیروز در خدمت امروز برای رسیدن به فردا
سرچشمه:
(راه توده، ۷۱۸)
ویرایش و تحلیل
از
مسعود بهبودی
۱
آن روز که ما بانگ برداشتیم:
روبروی خاتمی نایستید،
هرچه فریاد دارید و نامه دارید
خطاب به رهبر بنویسید
که
۷۰ در صد اختیارات حکومتی
در
دست او
ست.
زنده باد اوراکل غیبگوی راه «توده»
برگردیم
به
ادعای آغازین:
ما
مفسر رویدادها، پس از وقوع آنها نیستیم،
بلکه با حوادث روز اما در خدمت تحولات فردا
زندگی سیاسی می کنیم.
و
این یعنی مشی توده ای!
آیا
بانگ های خر رنگ کن راه «توده» در طول و عرض ۴۰ سال اخیر،
رویدادهای ماضی
نبوده اند؟
سند سازی از بانگ های شق القمری راه «توده»
آیا
به
معنی تفسیر رویدادها پس از وقوع شان نیست؟
۲
آن روز که ما بانگ برداشتیم:
روبروی خاتمی نایستید،
هرچه فریاد دارید و نامه دارید
خطاب به رهبر بنویسید
جمله بندی
را
باش:
فریاد
را
که
نمی توان خطاب به رهبر نوشت.
فریاد
را
فقط
می توان
بر
سر رهبر کشید.
دلیل این فرمولبندی غلط اجامر راه «توده»
چیست،
اگر
هراس از رهبر جنایتکار و حمایت از او
نیست؟
دعوت مردم به فریادنگاری و نامه نگاری به رهبر
مشی کلیسای ارتودوکس روس است
(جنبش انقلابی غرقه در خون به سال ۱۹۰۵)
و
یا
مشی لنینی و بلشویکی
است؟
دعوت مردم به فریادنگاری و نامه نگاری به رهبر
مشی رفرمیستی ـ بورژوایی
است
و
یا
مشی توده ای
است؟
۳
آن روز که ما بانگ برداشتیم:
روبروی خاتمی نایستید،
هرچه فریاد دارید و نامه دارید
خطاب به رهبر بنویسید
دعوت مردم به فریادنگاری و نامه نگاری به رهبر به عوض فریادنگاری و نامه نگاری به خاتمی
به
چه معنی است؟
برای پیدا کردن پاسخ به این پرسش
باید
به
دیالک تیک سه عضوی سعدی
اندیشید:
دیالک تیک شبان ـ گرگ - رمه
در
این دیالک تیک سه عضوی سعدی
دیالک تیک شاه ـ مأمورین دربار ـ توده
ناتورالیزه
می شود.
(طبیعیت کسب می کند.)
رهبر صاحب قرآن
به
عنوان سلطان صاحب قران،
وزرا و زعما و علما
(خاتمی و باندش)
به عنوان گرگ
و
توده مولد و زحمتکش
به عنوان
رمه گاو و گوساله و گوسفند
تصور و تصویر می شود.
دعوت مردم به فریادنگاری و نامه نگاری به رهبر به عوض فریادنگاری و نامه نگاری به خاتمی
به
معنی
دادخواهی از سلطان صاحب قران
و
شکایت و شکوه
از
گرگ های دشمنخوی نظام سلطنتی
در
لباس دوست
است.
دادخواهی
از
شاهان
یکی از مهم ترین، عوامفریبانه ترین و ارتجاعی ترین مفاهیم فرماسیون های اقتصادی برده داری و فئودالی
بوده است
که
راه «توده»
امروز
و
حزب «توده»
دیروز
از
اعماق قبور قرون
بیرون می کشند و اکتیو می سازند
و
بی شرمانه و ابلهانه
بدان
نام مشی توده ای
می گذارند.
۳
آن روز که ما بانگ برداشتیم:
روبروی خاتمی نایستید،
هرچه فریاد دارید و نامه دارید
خطاب به رهبر بنویسید
شاید
اجامر راه «توده»
ادعا کنند
که
هدف شان از این فراخوان عنقلابی،
هموارسازی زمینه لازم برای سرنگونی ولایت فقیه
بوده است؟
اگر چنین بوده
پس
انتشار عکس های استقبال فیدل کاسترو از توله خونریز خمینی جلاد و دار و دسته جماران در هاوانا
به
چه معنی بوده است؟
اگر چنین بوده،
پس
جمله زیر اجامر راه «توده»
چگونه قابل توجیه است:
برای ما
ابتدا
جنبش
است
و
بعد
سرانجام ولایت فقیه
نه
برعکس،
ابتدا سرانجام ولایت فقیه
و
بعد
جنبش!
ضمنا
من ـ زور
از
مفهوم جنبش
چیست؟
جنبش فریادنگاری و نامه نگاری
به
جلادان
از
سید علی تا رئیسی؟
ای دل غافل از قافله عوامفریبی.
نکند
من ـ زور
از
جنبش توده ای
هم
همین جنبش پر جنب و جوش فریادنگاری و نامه نگاری
بوده است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر