شین میم شین
نه
اندیشه مادرزاد وجود دارد
و
نه
اندیشیدن مادرزادی.
اندیشیدن
را
باید مثل هرعلم،
در روندی دشوار فراگرفت.
شیخ سعدی
(۱۱۸۴ ـ ۱۲۸۳ و یا ۱۲۹۱)
(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص ۲۶)
حکایت پنجم
ادامه
۱
چو می بگذرد جاه و ملک و سریر
نبرد از جهان دولت، الا فقیر.
معنی
تحت اللفظی:
ملک
و جاه و مقام
اعتباری
ندارند.
بنابرین
سعدت از آن کسی است که چیزی ندارد.
تکله
در
این بیت
شعر،
دیالک تیک ریاضت و لذت
را
به
شکل دیالک تیک فقر و دولت بسط می دهد،
نقش تعیین کننده را از آن ریاضت (فقر) می داند
و
برای اثبات نظر خویش،
به
کوتاهی عمر و دست به دست شدن جاه و ملک و سریر
استناد
می کند.
مفهوم «کوتاهی عمر» در فلسفه سعدی
به
معنی بی اعتباری جاه و ملک و سریر
تفسیر می
شود.
بدین طریق است
که
سعدی و
حافظ
دوئالیسم بقا و فنا
را
وارونه می سازند
و
از
دنیای فانی
سخن می گویند.
دنیا نه فانی، بلکه باقی است.
فنا در حقیقت تغییر شکل چیزهای مادی را می گویند،
تجزیه ارگانیسم به عناصر اولیه خود
را.
هستی
دیالک تیک بقا و فنا
ست.
هستی دیالک تیک
تجزیه و ترکیب است،
دیالک تیک مرگ و زندگی
است،
دیالک تیک توسعه بالنده
در
تحلیل
نهائی
است.
بنا بر این بیت شعر سعدی،
تنها کسی خوشبخت می میرد که فقیر باشد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر