پروفسور دکتر آلفرد کوزینگ
برگردان
شین میم شین
۴۰
· عملکرد قانون وحدت و «مبارزه» اضداد در عرصه توسعه
جامعه بشری از اهمیت عملی و سیاسی خاصی برخوردار است.
۴۱
· تولید اجتماعی (که به نوبه خود به معنی تشکیل و حل لاینقطع تضاد میان طبیعت و جامعه
است)، از وحدت نیروهای مولده هماره بالنده و مناسبات تولیدی نسبتا ثابت تشکیل می
یابد.
۴۲
· تضاد میان نیروهای مولده و مناسبات تولیدی در
هر یک از فرماسیون های اقتصادی، نیروی محرکه تعیین کننده توسعه اجتماعی است.
۴۳
· این تضاد در جوامع منقسم به طبقات، خود را در
مبارزه طبقاتی میان استثمارگران و استثمار شوندگان نشان می دهد.
۴۴
·
تشدید تضاد
میان نیروهای مولده و مناسبات تولیدی به انقلاب اجتماعی و سیاسی منجر می شود که در
نتیجه آن شیوه تولیدی کهنه جای خود را به شیوه تولیدی جدید وعالی تر می دهد:
· بدین سان تضاد موجود حل
می شود و همزمان در مرحله عالی تر از نو تشکیل می گردد.
۴۵
· تضادهای خاص جوامع منقسم به طبقات، خصلت آشتی ناپذیر
دارند.
۴۶
· با گذار جامعه به سوسیالیسم، تضادهای آشتی ناپذیر از بین
می روند و نیروی محرکه جامعه را تضادهای آشتی پذیر تشکیل می دهند.
۴۷
· شناخت خودویژگی تضادها و تعیین طرق حل آنها بر مبنای
خودویژگی شان، برای مبارزه طبقه کارگر و حزب انقلابی آن از اهمیت بزرگی برخوردار
است.
۴۸
·
در مرحله گذار از
سرمایه داری به سوسیالیسم که طبقه کارگر مواضع اصلی قدرت را در دست دارد، امکان آن
پدید می آید که تضادهای طبیعتا آشتی ناپذیر (مثلا تضاد میان طبقه کارگر و بقایای
بورژوازی، که هنوز مالکیت خصوصی بر وسایل تولید را در دست دارند) با روش هائی حل
شوند که مشخصه حل تضادهای آشتی پذیرند:
· یعنی تضادهای آشتی
ناپذیر اینجا حتما نباید به اختلافاتی منجر شوند که راه حل قهرآمیز می طلبند.
۴۹
· در آلمان دموکراتیک این
تضاد بر مبنای داوطلبانه جذب تدریجی بقایای تولید سرمایه داری به اقتصاد مبتنی بر
برنامه سوسیالیستی (مثلا با سهیم شدن دولت در تولید) حل شده بود.
۵۰
· تضادهای موجود در سیستم اجتماعی پیشرفته سوسیالیسم
طبیعتا آشتی پذیرند.
۵۱
·
برخی از آنها تضادهائی
اند که در فرماسیون های اجتماعی قبلی نیز وجود داشته اند:
· مثلا تضاد میان طبیعت و
جامعه، نیروهای مولده و مناسبات تولیدی، تولید
و مصرف، جامعه و فرد و ...
۵۲
· اما علیرغم آن، ویژگی این تضادها در سوسیالیسم با جوامع
منقسم به طبقات فرق دارد و به همین دلیل، راه حلی غیر از راه حل رایج در جوامع
طبقاتی می طلبد.
۵۳
· تضاد میان نیروهای
مولده و مناسبات تولیدی در جوامع منقسم به طبقات باید از طریق انقلاب سیاسی و اجتماعی حل شود.
۵۴
· این تضاد اما در سوسیالیسم از طریق اقدامات اقتصادی ـ
سیاسی به موقع از سوی حزب و دولت سوسیالیستی، مرحله به مرحله حل می شود.
۵۵
·
در جوامع سوسیالیستی
تضادهائی هم وجود دارند که خاص آن جوامع اند و بر مبنای مناسبات تولیدی سوسیالیستی
پدید می آیند:
· مثلا تضاد میان فرم های
مختلف مالکیت سوسیالیستی در صنعت و کشاورزی.
۵۶
· قانون وحدت و «مبارزه»
اضداد فقط قانون اصلی عام ساختار، حرکت و توسعه سیستم های مادی در طبیعت و جامعه
نیست، بلکه قانون اصلی توسعه شناخت بشری، تئوری های علمی و غیره نیز است.
۵۷
·
کرد و کار معرفتی
انسانی به طور کلی در چارچوب «تضاد میان
توان معرفتی درونی نامحدود انسانی و هستی واقعی او در محدودیت خارجی و محدودیت
معرفتی انسانی»، در رابطه تضادمند حقیقت نسبی و حقیقت مطلق انجام می گیرد.
· (مارکس و انگلس،
«کلیات»، جلد ۲۰، ص ۱۱۳)
۵۸
· توسعه تئوری های علمی از طریق غلبه بر تصورات و نگرش های کهنه صورت می گیرد که تنها در شرایط
معینی درست بوده اند.
۵۹
· تضاد میان داتاهای مشاهده و دانش تجربی از سوئی و فرضیه ها، تئوری ها و
غیره موجود از سوی دیگر کردوکار معرفتی انسانی را همواره به پیش می راند.
۶۰
· تضاد یاد شده در مسیر توسعه پراتیک علمی و شناخت علمی به
طور لاینقطع حل و تشکیل می شود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر