شین میم شین
نه
اندیشه مادرزاد وجود دارد
و
نه
اندیشیدن مادرزادی.
اندیشیدن
را
باید مثل هرعلم،
در روندی دشوار فراگرفت.
شیخ سعدی
(۱۱۸۴ ـ ۱۲۸۳ و یا ۱۲۹۱)
(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص ۲۶)
حکایت پنجم
ادامه
۱
خوش می کنم به باده مشکین،
مشام جان
کز دلق پوش صومعه بوی ریا
شنید.
معنی تحت اللفظی:
مشام جان
را
که
از
صوفی متظاهر بوی ریا شنیده،
به
شراب مشک بو
خوش می کنم.
حافظ
در
این بیت غزل،
اهل طریقت و تصوف و عرفان
را
مشتی مزور بوگندو
قلمداد می کند
که
از
تعفن شان
مشام جان ناخوش می شود
(جان از بوی صوفی تهوعش می گیرد)
نسخه حافظ برای رهایش جان از تعفن ریای صوفیان
سر کشیدن جام شراب مشکبو
ست.
راه حل های حافظ
همیشه
همین است:
بیهوش کردن خویش برای رهایش از تزویر و تظاهر و
ریا.
حافظ
بار دیگر
با
مهارت خاصی
صومعه و دلق
را
به
مثابه سمبل های اهل طریق
به
لجن
می کشد
و
بی
اعتبار می سازد.
کسب و کار حافظ در سرتاسر
دیوان غزلیاتش همین است:
مبارزه با عرفان و عرفا.
عرفا
اوپوزیسیون اشرافیت فئودال
و روحانی بوده اند.
۲
ما نه رندان ریائیم و
حریفان نفاق
آن که او عالم سر است، بدین
حال گوا ست
معنی تحت اللفظی:
ما از آن دسته از رندان نیستیم
که
ریا می ورزند و نفاق انگیزند.
خدای رازدان هم می داند.
حافظ
در
این بیت
غزل،
رندان
را
هم
به
دو دسته صادق و ریاکار
طبقه بندی می کند
و
خود
را
جزو رندان پاکباز و صادق قلمداد می کند.
ریا
یکی از مهم ترین مفاهیم منفی خواجه است.
مفهوم منفی دیگر خواجه در این بیت غزل
نفاق
است.
حافظ
ضمنا
خود
را
جزو مؤمنین قلمداد می کند و نه جزو منافقین.
اجامر جماران
نیز
از
همین مفهوم منفی منافق
برای مبارزه با فرقه مذهبی رقیب استفاده کرده
اند:
مجاهدین خلق
را
منافق
نامیده اند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر