جهانگیرعلی زاده
النور روزولت
بدون اینکه خود بداند و بخواهد،
دیالک تیک افراد و افکار
را
تخریب کرده است:
افراد
را
مورد صرفنظر قرار داده است
و
افکار
را
مطلق کرده است.
به
نظر او
به
افراد
نباید کاری داشت.
فقط
باید
افکار
را
به
چالش
کشید.
حق با النور روزولت
است.
افکار
مؤثرند و ماندگار.
چه افکار علمی و مترقی و چه افکار خرافی و ارتجاعی.
اما
افراد
را
نباید
نادیده گرفت.
چون
افکار
در
دیالک تیک افراد و افکار
وجود دارند
و
ضمنا
آیینه ماهیت طبقاتی نمای افرادند.
افکار هر کس
شناسه و شناسنامه طبقاتی او ست.
ضمنا
افکار در جامعه بشری
توسط افراد
هم
توسعه داده می شوند و هم توجیه می شوند.
جهانگیر علیزاده
نقد در همه
حوزه هاى زيست ادمى و از جمله در زيستِ ( سياسى - اجتماعى -اقتصادى و
فرهنگى ) در جوامع بسته و حتى در جوامع باز ، بزرگترين رسالت درنظامِ
انديشه بود و هست و در واقع انچه كه بزرگترين رسالت روشنفكرى خوانده ميشود
، نقد و نقادى نام دارد و كل جغرافيايي هستى را در بر دارد و مرز و حصار
نمى شناسد .
هستى بيكرانه
هست و در تحول و تغيير و تطوّر و ادمى بخشى از اين هستيست كه در تحول و
تغيير ره مى پيمايد و نقد رسالتش كاهش هزينه هاى تحول و تغيير هستى و هستى
ادميست و بنابراين ما به نقد دائم و مستمر ، نقدى خرد محور و عقلمدار و
صميمى و اخلاق سالار و منطقى و مسالمت جو نياز داريم و نقد بدون ايده
جايگزين و نو و پيشنهادى ، اصلن نقد نام ندارد و از دايره نقد خروج كرده
است !
نقد و نقد ،
اين حلقه مفقوده تفكر و انديشه ايرانى به جهت حضورِ ترسناكِ استبداد در
قرون و اعصار ، هميشه مهجور و مغفول و معلول و سترون بوده است !
اما مختصاتِ يك نقد سالم و نه بيمار و نقدِ مسئول و شريف و وجدانمدارو عالم و دانشورز چيست ؟
ما
این مقدمه جهانگیر
را
نخست تجزیه و بعد تحلیل می کنیم:
۱
نقد
در همه حوزه هاى زيست ادمى و از جمله در زيستِ ( سياسى - اجتماعى
- اقتصادى و فرهنگى ) در جوامع بسته و حتى در جوامع باز ، بزرگترين رسالت
درنظامِ انديشه بود و هست و در واقع انچه كه بزرگترين رسالت روشنفكرى
خوانده ميشود ، نقد و نقادى نام دارد و كل جغرافيايي هستى را در بر دارد و
مرز و حصار نمى شناسد .
مفاهیم این جمله جهانگیر
به
شرح زیرند:
نقد
حوزه های زیست آدمی
حوزه زیست سیاسی ـ اجتماعی ـ اقتصادی ـ فرهنگی
جامعه باز و بسته
رسالت آدمی = نقد
بزرگ ترین رسالت روشنفکری
کل جغرافیای هستی
۲
نقد
جهانگیر
از
تعریف اساسی ترین مفهوم مقاله خود
یعنی
نقد
پرهیز می ورزد.
سؤال این است
که
چرا و به چه دلیل؟
نقد
که
به
نظر جهانگیر
رسالت ادمی
و
بزرگ ترین رسالت روشنفکری
است،
به
چه معنی است؟
۳
کل جغرافیای هستی
نقد بی تعریف
چگونه
می تواند
کل جغرافیای هستی
را
در بر گیرد؟
اکنون
سؤال مربوط به چیستایی نقد
مجددا
طرح می شود.
نقد
چیست و به چه معنی است
که
کل هستی
را
مثلا
کاینات و ذرات و جمادات و نباتات و جانوران و جامعه
را
دربر می گیرد؟
این بدبختی بزرگ ما ست
که
بی اعتنا به مفاهیم و بی خبر از تفکر مفهومی
هستیم.
ما
راجع به خیلی چیزها
ابراز نظر می کنیم،
بدون اینکه تعریف روشنی
از
آن چیزها
داشته باشیم.
در
بیگانگی با مفاهیم
و
در
بی اعتنایی به تعریف علمی و استاندارد مفاهیم
مبادله فکری
عملا
امکان ناپذیر می گردد.
بحث
به
پرت و پلا
تبدیل می شود.
کسی از همنوع خود
چیزی نمی آموزد.
در نتیجه
فاتحه ای
بر
پیشرفت فکری
خوانده می شود.
این وضع باید دیر یا زود تغییر یابد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر