از
مسعود بهبودی
تأملی در مقوله عشق
۱
عشق
تعریف کلی و همه طبقاتی ندارد.
۲
عشق
به طرز و طریق طبقاتی تعریف می شود.
۳
به همین دلیل
عشق مورد نظر
چه بسا
اصلا
عشق نیست.
۴
عشق در قاموس بورژوازی = سکس.
۵
به همین دلیل بورژوا
چه زن و چه مرد
می تواند
در آن واحد
عاشق صد نفر و صد چیز از لنگه کفش (سه ریال سکس و سیتی) تا مرسدس بنز و پورشه و تسلا باشد
یعنی در ان واحد با صد نفر سکس داشته باشد.
۶
سکس
اما طبیعتا
باید مبتنی بر شعق باشد تا سکس باشد.
۷
سکس
مفر لازم برای تخلیه فشار روحی و روانی ناشی از عشق باشد.
۸
ضمنا
سکس
در غیاب عشق
سلب سکسیت می شود.
۹
چون سکس خالی از عشق = عملیات مکانیکی جنسی که گاو و خر هم می دانند و می توانند.
۱۰
عشق پرولتری و یا کمونیستی = دهش و داد داوطلبانه ی بی حساب و کتاب و بی پروای عاشق به معشوق.
۱۱
معشوق
می تواند همنوعی باشد،
همبودی باشد
مثلا حزبی باشد،
توده باشد،
جامعه باشد.
۱۲
شعر سایه
جولانگاه این عشق پرولتری ـ کموینستی است.
۱۳
عاشق
در شعر سیایه
از جان می گذرد تا از پیمان نگذرد.
ممنون.
۱
اولا کرد و نه کورد.
۲
در زبان فارسی
واژه های تورک و کورد نداریم.
۳
پان ترکسیسم و پان کردیسم کثافت
این فرمالیسم را مد کرده تا بتواند جای خالی اندیشه را با عرعر پر کند.
۴
ضمنا
ما هرگز دشمنی انگلیس با کردها را ندیده ایم.
۵
حالا که همه اجامر امپریالیستی حامی کردها هستند.
۶
خود امریکا ۳۰۰۰۰ کرد با همه درجات نظامی تربیت کرده است.
۷
آلمان کردها را به تسلیحات مدرن مسلح ساخته است.
۸
حتی در لهستان کردپروری رواج دارد.
۹
تاریخ کردها ربطی به تاریخ پرولتاریا ندارد.
۱۰
روی این مسئله باید کار کرد.
۱۱
کردها نان از فشنگ و تفنگ خورده اند.
۱۲
هر قبیله مزدور مسلح قلدری بوده است.
۱۳
فاجعه کماکان ادامه دارد.
اما اشاره ای به حزب توده
۱
ایرج اسکندری دلیل ترجیح دادن عنوان حزب توده ایران به عنوان حزب کمونیست ایران را توضیح داده است.
۲
بهتر هم همین بوده است.
۳
عنوان حزب توده دقیقتر از عنوان حزب طبقه کارگر و یا حزب کمونیست است.
۴
پرولتاریا در رأس توده می رزمد و با توده حاکمیت طبقاتی اش را برپا می دارد.
بویژه با توده های دهقانی
۵
هر حزب کمونیستی
اصولا و اسسا
حزب توده است.
۶
توده = اقشار و طبقات مولد و زحمتکش + پرولتاریا
۷
حزب توده ایران را
کسی
حتی خود مدعیان
هنوز نمی شناسند.
۸
خصومت با حزب توده
ریشه در خصومت با توده دارد.
۹
عشق به حزب توده نیز ریشه در عشق به توده دارد.
یک دست بی نوا ست
۱
آره.
ولی ما هم همین چند سال قبل همه ایرادهایی
را
که اکنون به همنوعان می گیریم
خود داشته ایم.
۲
یعنی چیزهایی که می دانیم
مدیون همنوعان دیگریم.
۳
برای روشن شدن چند و چون به اصطلاح زحمات کذایی ما
بگذارید مثالی بزنیم:
۴
مشتی نمونه خرواری تا بدانید که قضیه از چه قرار است:
۵
ما شاید ده هزار بیت از اشعار سیاوش و فروغ و شاملو و زهری و معجز و غیره بویژه زهری و سیاوش منتشر و گهگاه تحلیل کرده باشیم.
۶
بدون حمایت همنوعان گمنام مان
حتی یکدهم اینها را نمی توانستیم
تهیه کنیم.
۷
کسانی ما را مورد حمایت قرار داده اند و قرار می دهند
که بدون حمایت شان حتی حضور ما در فیسبوک دشوار بود.
۸
آنها هزاران ساعت از عمر خود را در این زمینه تهیه اشعار سرمایه گذاری کرده اند.
۹
چه بسا اشعار معینی را
علیرغم بیماری کاری و مشقت قلم به دست گرفتن
رونویسی کرده اند.
۱۰
ولی کسی نمیداند.
۱۱
از زحمات همنوعان و اجنه نامرئی
کسی خبر ندارد.
۱۲
شرم مان باد اگر از یاد بریم.
در کتب درسی زمان شاه
یکی از مهمترین خصایص خوانین و سلاطین فرماسیون های برده داری و فئودالی
پس از تسخیر شهری
اجتناب مطلق از اعدام شعرا و فضلای شهر
قلمداد شده بوده است.
۱
سید علی شخصا فرمان اجتناب از اعدام سایه و سیاوش را صادر کرده بود.
۲
ماهیت طبقاتی فئودالی فوندامنتالیسم شیعی
همین جا آشکار می گردد.
۳
به همین دلیل سایه و سیاوش جان از دست دژخیم بدر می برند.
۴
چرا حیدر مهرگان که ضمنا شاعر بوده زجر کش می شود؟
۵
شاید به این دلیل که سید علی شعر نو را به عنوان شعر به رسمیت نمی شناسد.
۶
علاوه بر این
دلیل مصونیت سایه و سیاوش از مرگ
از قرار زیر بوده است:
الف
سایه به دلیل تئوریکی ـ پوئه تیکی مستثنی می گردد:
۱
شعر سایه
(البته به لحاظ فرم و ظاهر و برای خرجماعت)
به عرفان سرشته است.
۲
به همین دلیل به سایه جایزه هم می دهند.
۳
ولی نمی دانند که عرفان سایه و طبری
عرفان سلحشور است و نه عرفان سرشتته به افیون و خریت و خردستیزی
ب
سیاوش به دلیل پراتیکی ـ پوئه تیکی مستثنی می گردد:
۱
سیاوش در جریان عنگلاب اسلامی
با طالقانی و لاشخورهای دیگر
همکاری عملی داشته است
۲
ضمنا در تولید ترانه و آواز آب به آسیاب اجامر ریخته است.
۳
البته منظور سیاوش هم
بسان سایه
چیز دیگری بوده است.
۴
سیاوش خیال می کرد که این زباله ها آدم اند
و شرایط برای روشنگری و یپروزی پرولتاریا فراهم خواهد آمد.
۵
تا کار را
من کنم تمام
(در شعری خطاب به امام خونخوار جماران)
کارگر
قبل از هر کس
باید بداند که فرماسیون سرمایه داری
منجلاب بحران های مادی و فکری و روحی و اخلاقی است.
۱
تورم و گرانی
در ذات سرمایه داری است.
۲
سود برای طبقه حاکمه
بتی پرستیدنی است.
۳
در همین اروپا
هوا گرم شد
و قیمت کالاها
به بهانه گرمای کوتاهمدت
۳۰۰ در صد بالا رفت.
۴
کاهوی ۳۰ سنتی شد ۹۰ سنت
۵
حالا یخبندان است
ولی قیمت ها در همان ۳۰۰ درصد یخ زده اند و پایین نمی آیند.
۶
نظام سرمایه داری را نمی توان اصلاح کرد
۷
نظام سرمایه داری را
باید سرنگون کرد
و
تبر بر ریشه های مالکیت خصوصی فرود آورد
۸
طبقه کارگر باید منجی خود را و بشریت را در آیینه ببیند
از «من» شخصی تا «من» نوعی
۱
نمی توانم زیبا نباشم.
عشوه ای نباشم درتجلی جاودانه.
۲
این ادعا
از خود عادولف است.
ما فقط ترجمه اش کردیم.
۳
آره
حق تا حدودی با شقایق است:
در اگزیستانسیالیسم (فلسفه حیات)
که آبشخور فاشیسم است
انسان انتزاعی ایدئالیزه می شود.
۴
شاملو هم اشعاری با این مضمون دارد.
۵
خدا در چالش با انسان
کوتاه می آید و جایش را به انسان انتزاعی و در واقع عنسان عادولفی
تقدیم می کند و استعفا می دهد.
۶
ولی اینجا منظور شاملو از من
من شخصی است
منظور خودش است
۷
وگرنه قحط کلمه که نبود.
۸
ضمنا
این مثالی است.
۹
فقط اینجا که نیست.
۱۰
شما نمی توانید شعری از او پیدا کنید که به طور آشکار و یا نهان
خودش
در کانون کاینات نباشد.
اگر همه ي مان در جستجوي اصلاح خودبرآيم، تا ديگران؛ بدون شك اوضاع و محيط آرامتر از اين را تجربه خواهيم كرد.
چرا همه چسپيديم براي اصلاح ديگران؟
سهیل
۱
هی مش سهیل
تو از یک میلیون نفر در فیسبوک
شاید یک نفر حتی پیدا نکنی که سودای اصلاح کسی را در سر داشته باشد.
۲
اکثر علافان
به فکر عکس و سکس نسیه و نقد اند و نه اصلاح
۳
ضمنا
شروع کردن اصلاح جامعه از خویشتن خویش
نسخه رهایش روحانیت کثافت جماران از دیرین زمان است.
۴
به نظر آنان
اصلاح جامعه
باید از اصلاح خانواده آغاز شود.
۵
جامعه طبقاتی را اما نمی توان اصلاح کرد
و نباید اصلاح کرد.
۶
جامعه طبقاتی
را
باید سرنگون کرد
و بر ویرانه اش
جامعه نوینی بنا کرد
که سعادت هر فرد
در سعادت همه اعضای جامعه
باشد.
۷
و
برای نیل به این آماج
باید به روشنگری علمی و انقلابی خطر کد
۸
تا
دیالک تیک دم و قدم (اندیشه و عمل، تئوری و پراتیک) قوام یابد و آن کند که باید کرد.
۹
گذار از سخن به ستیز
گذار از قلم به تفنگ
۱۰
روشنگری علمی و انقلابی
یعنی انتقاد از خود و جهان و جامعه و همنوع و همبود خود
فوندامنتالیسم
همشیره فاشیسم است.
۱
فاشیسم
همچنان و هنوز
خود را
در حرف
طرفدار طبقه کارگر جا می زند.
به خیابان های شهر کارل مارکس در آلمان
بیا و بشنو و ببین
۲
اما
طبقه کارگر
پیگیرتر و سرسخت تر و بی رحمانه تر از فاشیسم و فوندامنتالیسم
دشمنی نداشته است.
۳
همان حزب ناسیونال ـ سوسیالیست طبقه کارگر آلمان (طویله نازی های نازی آباد)
دژخیمان رهبران اصیل طبقه کارگر بوده اند و سندیکاهای کارگری را به آتش کشیده اند.
۴
آدم باید مغز خر خورده باشد
که اجامر امپریالیستی از قبیل ترامپ و پوتین و می و ماکرون را بدتر از دژخیمان جماران و اراذل جمکران بپندارد.
۵
بدتر از فاشیسم و فوندامنتالیسم
وجود ندارد.
قضیه
برعکس است
مش بهروز
۱
اجامر جانی جماران
هوادار سایه بوده اند.
۲
سایه ای که با ذره ذره وجودش
سایه بر سر ستمکشان و حزب ستمکشان بوده است.
۳
در دادگاه شرع
حتی غازی شرع
وکیل مدافع سایه بوده است.
مراجعه کن به خاطرات سایه
۴
اجامر خونخوار
همه
یک صدا
بر
توده ای نبودن سایه
حکم صادر کرده اند.
۴
طبقه حاکمه خر نیست.
۵
و گرنه توده ای تر از سیاوس و سایه
کسی نبوده و نیست و نخواهد بود.
۶
لنین
صلواة الله علیه
آموزش از طبقه حاکمه را اندرز داده است.
۷
شرم مان باد اگر ناموزیم.
عجب جفنگیاتی
طرفداران جمهوری عیرانی
عرعر می کنند
۱
نجات آذربایجان از اشغال شوروی؟
۲
آنهم توسط عارطش چلقوذ ممد رضا چلقوذ؟
۳
تحت رهبری داهیانه فرقه دموکرات آذربایجان
توده خلق
دست به انقلاب ضد فئودالی زده بود.
۴
در مدت یک سال
سطح سواد و شعور مردم
به طرز حیرت انگیزی رشد یافت
۵
اقدامات مهمی در عرصه های مختلف مادی و فکری و هنری و فرهنگی صورت گرفتند.
۶
یاد پیشه وری
فرزانه خردگرای بی همتا و یاران به یاد باد
نفرین به باد
باد
نفرین بر آنکه رسم ستم را نهاد
باد
نه.
۱
اولا دین = ایمان نیست.
۲
آدم ها می توانند به قوانین علمی هم ایمان داشته باشند.
۳
ثانیا
دین
فرمی از شعور اجتماعی است.
۴
تدین
صدها بار
بهتر از آته ئیسم است.
۵
آته ئیسم
می تواند به معنی بی شعوری باشد.
۶
داشتن شعور اجتماعی وارونه (دین)
صدها بار بهتر از بی شعوری است
۷
ضمنا
مذهب را نباید با خرافه یکسان تصور کرد
۸
مذهب چیزی فراتر از خرافات است.
۹
مثلا
مذهب حاوی اخلاق معینی است.
۱۰
در حالیکه آته ئیسم و آنارشیسم و فاشیسم و فوندامنتالیسم
اخلاق ستیزند
ضد اخلاقی اند
زباله اند
چرا انقلاب شد؟
۱
هی مش فروغ
عن گلاب شده است.
۲
انقلاب معنی دیگری دارد.
۳
اتقاقا
انقلاب را بعدها
شاه می کند.
۴
انقلاب بورژوایی سفید را.
انقلاب آذربابجان
انقلاب ضد فئودالی تحت رهبری پرولتاریا بوده است.
پیشه وری و یاران
مارکسیست های طراز اول بوده اند.
یادشان به یاد باد
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر