۱۳۹۷ دی ۴, سه‌شنبه

تأملی در مفهوم دیرآشنای خیانت (۲)


میم حجری

کیانوری
که
 به
 بخش اعظمی از توده ای ها خیانت کرد.
 حریف

اگر
تیز بنگریم،
در
سراسر ایران
احدی
یافت نمی شود
که
خاین نباشد. 
 
۱
هر کس با همسایه اش
پشت سر همسایه دیگر
حرفی زده است.
 
پشت سر گویی
یکی از تفریحات بی ضرر و زیان سکنه دهات ایران است.
 
۲
همسایه
به هر دلیلی
راز کذایی 
را
به اطلاع همسایه دیگر رسانده است 
و 
جنگ بی محتوا و بی معنایی را میان دو دیگر
شعله ور ساخته است.
 
افشای راز کذایی
همان
و 
اتهام او به خیانت، 
همان
 
۳
دختری با پسری
نامزد شده است
و
یکی از آندو
با 
حریف دیگری 
به هر دلیلی
رابطه برقرار کرده است.

یعنی 
عهد منعقده
را
رعایت نکرده است.

به همین دلیل به عنوان خاین قلمداد می شود.

۴
یکی
به هر دلیلی
عضو حزبی شده است.

عضویت در حزبی
که
متعلق به طبقه حاکمه نباشد،
با
ابتلا به مرض لاعلاجی،
با
نزول بلای آسمانی
یکسان است.

چنین حزبی
منجلاب ارتکاب خیانت 
 است.

۵
چنین کسی
می تواند
به هر دلیلی
از 
حزب مربوطه
استعفا دهد و عضو حزب دیگری گردد.

همین تصمیم و تعویض حزب
برای خوردن مهر خیانت بر پیشانی او کافی است.

۶
چنین کسی
می تواند
توسط اجامر بی رحم تر از شمر طبقه حاکمه
بازداشت شود،
زیر زجر و عذاب و آزار قرار داده شود
و
اسامی رفقای خود
را
بگوید
و
یا توبه کند.

همین عدم مقاومت طبیعی و منطقی تا حد مرگ و توبه
کافی است
تا
او
به 
قهقرای خیانت
سقوط کند
و
با
هیچ آب زمزمی تطهیر نشود.
 
۷
پیش شرط برائت از خیانت 
در
 سامان بی سامان ایران
مرگ
است.
 
به همین دلیل
قهرمانان خادم این طویله
خودکشی می کنند 
تا
خدای ناکرده 
خاین قلمداد نشوند.
 
تازه
اگر
کسی 
  او
را
به
ارتکاب خیانت
متهم نکند.
 
چون فقط مرده ها می توانند،
سر نگهدار مطلق باشند.
 
و گرنه
آدم زنده، 
مجبور به زندگی است
و
زندگی
«حق خود را می خواهد.»
 (به آذین، «میهمان این آقایان»)
 
۸
بدین طریق
همه سکنه این کشور
و
چه بسا
حتی
سکنه کشورهای دیگر
از 
دید هر عضو این جامعه
خاین
اند. 

فقط خود مدعی است
که
خادم
است
و
نه
خاین.

ابته
فقط
از
دید خودش.

۹
هم
شاه
در این دیار
خاین
است
و
هم
هر نفسکش دیگری.

می توان گفت
که
این کشور
خاین آباد 
است.
 
تازه
اگر
آباد 
باشد.

ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر