کارگردان مارکسیست در گذشت.
برناردو برتولوچی
(۱۹۴۱ ـ ۲۰۱۸)
به علت عوارض بیماری سرطان درگذشت.
برتولوچی
در اواسط دهه چهل شمسی
سفری به ایران داشت
و
بعد از دیدار با ابراهیم گلستان
صحبت هایی کرد درباره ساخت فیلمی درباره فروغ فرخزاد شاعره ایرانی.
ماجرای سفر برتولوچی به ایران به خاطر ساخت فیلمی درباره نفت بود.
برتولوچی در سال ۱۹۶۶ تولید فیلم مستند سه ساعته ای درباره استخراج و توزیع نفت برای تلویزیون ایتالیا را در دستور کار قرار داد.
در جریان ساختن این فیلم بود که برتولوچی به ایران سفر کرد
و
با
فروغ فرخزاد و ابراهیم گلستان
(چند ماه قبل از مرگ فروغ در ۱۳۴۵)
در
استودیو گلستان
دیدار و گفتگو کرد
و
با
افکار فروغ آشنا شد.
قسمت اول مستند نفتی برتولوچی
با
عنوان ریشه ها که به استخراج نفت مربوط بود
در ایران فیلمبرداری شد.
قسمت دوم آن
با
عنوان سفر، یک تانکر نفت را از خلیج فارس تا بندر جنوا در ایتالیا دنبال میکند
و
در
قسمت سوم (سفر در اروپا)،
رد یک خط لوله نفت از ایتالیا تا آلمان را پی می گیرد.
به هنگام حضور برتولوچی در ایران نقل قول هایی از او درباره اشعار فروغ و ساخت فیلمی درباره وی مطرح گشت که البته چنین فیلمی هیچ گاه تولید نشد.
گفتگوی برناردو برتولوچی با فروغ فرخزاد
برگرفته ازکتاب شناخت نامة فروغ
نویسنده:
شهناز مرادي کوچي
نشر قطره
فروغ فرخزاد
اگر زنده بود
اکنون سنِ برنادو برتولوچی کارگردانِ نامآورِ سینمای ایتالیا را داشت
و
شاید آوازه اش از او بلندتر بود.
متن این گفتوگو، عیناً، از روی نوار وانویس شده و اصالتِ بافتِ جمله ها و لحنِ فروغ حفظ شده است.
برناردو برتولوچی:
چه رابطه ای میان روشنفکرانِ ایرانی با مکتب های ادبی و همچنین با مردم شان وجود دارد؟
فروغ فرخزاد:
۱
اصولا رابطه میان افراد یک جامعه موقعی میتواند ایجاد بشود
- یک رابطة معنوی -
که
یک مقدار ایدئال های معنوی، ایدئال های مشترکِ معنوی،
توی جامعه وجود داشته باشد
و
در جامعة ما فعلا یک همچون حالتی اصلا نمی تواند باشد،
برای اینکه ما در یک دورة تحول زندگی می کنیم
دوره ای که مقدار زیادی از مسایل اخلاقی، تمام مفاهیم اخلاقی، هرچیزی که به اصطلاح پیش از این سازندة جامعه، سازندة روحیات جامعة ما بوده،
اینها، همه اش درهم ریخته و حالا چیزهایی مختلفی جای آنها هست.
حتی میان خود روشنفکران مملکت ما هم باز رابطه وجود ندارد،
به خاطر اینکه، گفتم،
آن چیزی که می تواند این رابطه را ایجاد کند، یک هماهنگی است
در یک سلسله افکار، ایدئال ها، آرزوها، خواست ها و هدفها که وقتی این هماهنگی وجد نداشته باشد،
طبیعی است که این رابطه هم نمی تواند به وجود بیاید
و بنابراین اصلا رابطه ای نیست.
یک روشنفکر ایرانی تماشاچی جامعه اش است،
جامعهای که تقریبا بهش پشت کرده.
روشنفکر
آدمی است
که
در درجة اول یک فعالیت هایی می کند
برای یک مقدار پیشرفتهای معنوی.
به این آدم ها بیشتر میشود گفت روشنفکر
تا
آدم هایی که یک سلسله فعالیت های مثلا تکنیکی می کنند،
مثلا فعالیت های اقتصادی می کنند،
فعالیت می کنند برای مثلا بالارفتن یک سلسله ساختمان، به وجود آوردن یک سلسله کارخانه، به وجود آوردن یک سلسله چیزهایی که یک مقدار رفاه اقتصادی تو زندگی مردم ایجاد می کند.
روشنفکر،
به نظر من، آدمی است که فکر می کند
برای حل مسایل معنوی زندگی...
ما گفتیم روشنفکر ایرانی
- پس مسئله محلی شد، مربوط می شود به ایران -
من دربارة آنجایی که دارم زندگی می کنم
و
راجع به آدم هایی که اطرافم هستند
صحبت می کنم و این مسئله را قضاوت میکنم.
برناردو برتولوچی:
به نظر می رسد که فیلم شما دربارة جذام و جذامیها ست،
اما شما قصد بیانِ موضوع و مفهومی عمیقتر از مسئلة جذام داشته اید.
فروغ فرخزاد:
بله،
این طبیعی است
که
اگر من فقط می خواستم
فیلمی راجع به جذام درست کنم،
خُب،
یک فیلمِ محدود به مسئلة جذام و جذامخانه می شد،
یک فیلم جدی می شد،
ولی این محل برای من نمونه ای بود،
الگویی بود
از
چیز کوچک و فشرده شده ای از یک دنیای وسیع تر با تمام بیماریها، ناراحتیها و گرفتاری هایی که در آن وجود دارد
و
من وقتی که می خواستم این فیلم را بسازم
سعی کردم که به این محیط با یک همچو دیدی نگاه کنم.
برناردو برتولوچی:
آیا در ایران با مسایل زیادی روبرو هستید؟
فروغ فرخزاد:
طبیعی است.
اگر که اسم این دوره را بشود گذاشت
دورة شلوغ
خُب،
پس باید گفت
که
ما
به انتظار نتیجة بالارفتنِ این ساختمان هایی هستیم
که
به اصطلاح برای ایجاد یک مقدار پیشرفت مملکت لازم است
و
منتظر نتیجة این بالا رفتن ها، و این ساختن ها هستیم.
پایان
ویرایش
از
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر