دکتر ورنر سپمن
(متولد ۱۹۵۰)
دکتر فلسفه،
از
مسئولین انتشار «دفاتر ماکسیستی»
آثار
کتب و مقالات بیشماری در زمینه نقد ایده
ئولوژی، تئوری اجتماعی ـ انتقادی و جامعه شناسی فرهنگ
انسان و سیستم.
در انتقاد از مارکسیسم ساختارگرا
(۱۹۹۳)
دیالک تیک تمدن زدائی.
بحران، خردستیزی و زورگوئی
(۱۹۹۵)
پایان انتقاد اجتماعی؟
پسا مدرنیته، هم واقعیت، هم ایده ئولوژی
(۲۰۰۰)
دکتر ورنر سپمن
دفاتر مارکسیستی نوامبر ۲۰۱۰
برگردان
شین میم شین
بخش سوم
ادامه
۱۶
·
علیرغم انتقاد مارکس از نهادهای کلیسائی و قلمداد کردن آنها
بمثابه دژهای اوضاع ارتجاعی، مسئله مربوط به نقش «دنیوی ـ حیاتی» تصاویر و الگوهای
سمتگیری مذهبی قبل از همه آنها برجسته می شوند.
۱۷
·
این پاساژ انتقاد از مذهب مارکس به مثابه متن استدلالی ایده
ئولوژیکی ـ تئوریکی نمودار می گردد که همچنان و کماکان اهمیت خود را حفظ کرده است.
·
اگرچه چارچوب بازتابی تئوری فرم های شعور اجتماعی مارکس در
سال های بعد وسعت بیشتری کسب می کند.
۱۸
·
حدس ارنست بلوخ، این است که «بدون اشتغال پیشین با مذهب و به
دنبال آن، انتقاد از مذهب، آموزش از خودبیگانگی و انتقاد کالائی مارکس بدشواری می توانست پدید آید.
·
مارکس تمامیت ایده ئولوژی بالائی ها را راهی آسمان می کند و
به جای محکوم کردن انسان انتزاعی، آنسامبل مناسبات کاپیتالیستی را به تیغ تیز
انتقاد مس سپارد.»
۱۹
·
در سطح تحلیل انتقادی از مذهب با در نظر گرفتن دورنمای
سوبژکتی، برای مارکس امکان آن فراهم آمد
که مناسبات دنیوی انسان را در وضعیت از خود بیگانه نیز بمثابه یک گرایش در جهت
تعیین سرنوشت خود درک کند:
الف
·
کوشش های تفسیری خود مارکس (مذهب در فرم «روح اوضاع بی
روح») به حوایج تبیینی سوبژکت های روزمره (مذهب به مثابه «آه موجود ستمدیده و
مظلوم») در واکنش های بطور مذهبی ساختاربندی شده نسبت به شرایط زندگی مبتنی بر ستم
و سرکوب (اگرچه الگوهای فرهنگی مستعمل از سوی آنها حاکمیت ستیز نیستند) می
پیوندند.
ب
·
اگرچه انسان ها با پراتیک عقیدتی خود سهمی به ستم و سرکوب
بر خویشتن خویش ادا می کنند، اما این اعمال روزمره به معنی خدمت به قدرت نیستند.
پ
·
اگرچه تأثیرات سرکوبگرانه سیستم های فکری قدرتمند (که در
توسعه تاریخی تراکم یافته اند) در روند تبیین مذهبی روزمره از بین نمی روند، اما
با این حال ـ اینجا و آنجا ـ فرم عوض می کنند و در بهترین حالت با حوایج تبیینی و
اعتراضی مشخص قاطی می شوند.
ت
·
و در شرایط تحول تاریخ و بحران اجتماعی می توانند تکانه های
اضافی (اگر هم بطرزی مخدوش) به امر مقاومت و سرکشی توده ای وارد کنند و پایگاه ایدئال برای جنبش پدید آورند، به
شرط اینکه وعده های سعادت فقط به آخرت محدود نباشند، بلکه در همین جا و هم اکنون
طلب شوند.
·
به همان سان که در اولین قرون تاریخ توسعه مسیحیت (یعنی در
دوره قبل از تبدیل مسیحیت به کلیسای دولتی) بوده است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر