۱۳۹۷ مرداد ۱۶, سه‌شنبه

تحلیلی از «تحلیلی» که تحلیل نیست. (۸)



هدایت‌الله خادمی 
( ۱۳۳۸) 
سیاستمدار و مدیر ارشد اجرایی
   نماینده دورهٔ دهم مجلس شورای اسلامی از حوزهٔ انتخابیهٔ ایذه و باغملک در استان خوزستان

   دانش آموخته مهندسی مکانیک از دانشگاه بنگلور (هندوستان)
  فعالیت شغلی خود 
را 
از سال ١٣۶۴ در گروه ملی صنعتی فولاد ایران آغاز کرده است.
 و از سال ۱۳۶۷ به شرکت ملی حفاری ایران پیوست.
 در فاصله سال‌های ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۴ مدیرعامل شرکت حفاری شمال بود. 
ویرایش و تحلیلی
از
 یدالله سلطانپور

با
سپاس
از
منوچهر مقصودنیا 
  منبع: 
گویا 
 
۱
  کشور دچار اختلاس و فساد شده است. 
 
فساد
    به انحراف معنوی یا اخلاقی از ایدئالی اطلاق می شود.
  فساد 
شامل اعمال زیر می شود:
 رشوه و اختلاس 
 فساد دولتی یا سیاسی زمانی اتفاق می‌ افتد
 که
 یک مسئول یا کارمند دولتی از امکانات رسمی 
برای مقاصد شخصی بهره‌ برداری می کند. 
از 
ویکی پیدیای فارسی
 
اختلاس 
 به برداشت غیرقانونی اموال دولتی یا غیردولتی اطلاق می شود
که
 توسط کارمندان و کارکنان دولت یا وابسته به دولت 
انجام می‌گیرد.
  برداشت مبالغی از محل‌ هایی که مالکان بی‌ اطلاع هستند 
(مثل حساب های بانکی راکد یا غیر راکد)
 و 
وارد کردن آن در امور سرمایه گذاری
 که در اکثر موارد افراد اختلاس‌ کننده 
اصل وجه را به حساب یا محل قبلی برمی‌ گردانند 
و 
سود حاصله 
را 
تصاحب می کنند.
از 
ویکی پیدیای فارسی
 
 
 میان اختلاس و فساد
رابطه جزء و کل برقرار است.
 
اختلاس یکی از عناصر فساد محسوب می شود.
 
فساد
خود
دیالک تیکی از مادی و فکری
است.
 
فوندامنتالیسم
همشیره فاشیسم است
و
مثل فاشیسم
جریان عوامفریبانه مبتنی بر تزویر و تظاهر و تقیه و ریا ست.
 
فوندامنتالیسم
فاقد پرنسیپ و اصولیت است.
 
کسب و کار جاکشان و جانیان و جلادان جماران
دادن وعده های توخالی و بی پشتوانه به توده، فریب آنان و آلت دست قرار دادن آنان است.

جامعه ایران
پس از شکست انقلاب سفید
و
پیروزی عنگلاب اسلامی
از هر نظر سقوط کرده است.

همین سخنرانی همین لاشخور
دال بر همین سقوط همه جانبه است.

ما
اگر نویسنده و جامعه شناس به درد بخوری می داشتیم،
از این فساد پرده برمی داشتیم.

۲

کشور دچار اختلاس و فساد شده است. 
 
فساد
ذاتی فرماسیون اقتصادی سرمایه داری 
است.
 
عنگلاب اسلامی
راه حل ارتجاعی
به
بحران انقلابی ـ بورژوایی 
بوده است.
 
اولیگارشیسم 
در
کشورهای اروپای شرقی
نیز
به همین سان،
راه حل ارتجاعی 
به
 بحران انقلابی ـ پرولتری بوده است.
 
کشورهای اروپای شرقی
نیز
بسان جنگل و جهنم جماران
از هر نظر سقوط کرده اند
و
در منجلاب فساد فرو رفته اند.
 
۳
کشور دچار اختلاس و فساد شده است. 
 
کشور دچار فساد نشده است.
فرماسیون اقتصادی سرمایه داری زادگاه فساد است.

فاسد پرور است.

فرماسیون اقتصادی سرمایه داری
خواه و ناخواه
پس از شکست انقلاب بورژوایی سفید،
توسعه و تعمیق یافته است.
 
فساد مادی و فکری
یکی از ثمرات زقوم فرماسیون اقتصادی سرمایه داری است.
 
بدون سلب مالکیت از بورژوازی
بدون تعویض فرماسیون اقتصادی سرمایه داری با فرماسیون اقتصادی سوسیالیسم،
نمی توان بر فساد همه جانبه چیره شد.

۴
کشور دچار اختلاس و فساد شده است. 
چرا کشورهای دیگر فساد را کنترل کرده‌ اند
 اما ما نمی‌ توانیم؟

کشورهای سرمایه داری دیگر
نیز
در 
منجلاب فساد  به سر می برند.

آنچه 
هدایت الله خادمی
اختلاس می نامد،
در کشورهای امپریالیستی امری مطلقا علنی و قانونی است.

کنسرن های مالی
مثلا بانک ها و کنسرن های مالی بزرگ
کسب و کاری جز استفاده های رنگارنگ از پس انداز مردم ندارند.

به
پس اندازهای مردم بهره های چندرغازی می دهند.
بهره هایی که توسط دولت امپریالیستی مالیات بندی می شود و پس گرفته می شود.
 
بعد
همان پس اندازهای مردم
را
با بهره های سرسام آور و با کلی منت به دول دیگر وام می دهند.
 
این تازه همه ماجرا نیست.
 
وامی هم که با بهره سرسام آور در روی کاغذ داده می شود،
عملا داده نمی شود.
 
وام کذایی
به عوض ریخته شدن  به حساب وامگیر،
به حساب کنسرن های متنوع ریخته می شود تا کنسرن ها مثلا آرد و پنیر و حبوبات و تسلیحات و تجهیزات معینی را به بهای کلان به وامگیر بینوا بفروشند.

تنها تفاوتی که جوامع سرمایه داری با جوامع برده داری و فئودالی دارند،
نقل مکان رهزنان و جانیان و زورگیران
از
غارها و بیغوله ها
به
کاخ ها و آسمانخراش ها ست.

بورژوازی 
همه چیز جامعه و جهان
را
به
درجه کالا
(به درجه اشیاء)
تنزل داده است
و
مورد خرید و فروش قرار می دهد تا سود کلان به جیب زند.

۵
 آموزگاران کشور در فقر و تنگدستی به سر می‌ برند. 
آن وقت انتظار داریم آینده‌ ای روشن داشته باشیم؟
 
هدایت الله خادمی
از
فساد و اختلاس
به
معلمان کشور می پرد.
 
وقتی گفته می شود
که
این اجامر توان تفکر سیستماتیک و منطقی ندارند،
به همین دلایل است.
 
اما
خواه و ناخواه
در به روی تحمیق خواننده و شنونده این جفنگیات
چهار طاق باز می شود:
 
الف
 آموزگاران کشور در فقر و تنگدستی به سر می‌ برند. 
 
خواننده و شنونده این جفنگیات،
اولا
به طور اوماتیک
یعنی
بی آنکه حتی روحش باخبر شود،
به این نتیجه می رسد
که
علت اصلی فقر معلمین کشور
نه
فرماسیون اقتصادی سرمایه داری،
بلکه فساد و اختلاس این و آن است.
 
ب
آن وقت انتظار داریم آینده‌ ای روشن داشته باشیم؟
 
خواننده و شنونده این جفنگیات
ثانیا 
به این نیتجه می رسد 
که
معماران آینده هر کشور
مهمترین مبلغان ایده ئولوژی طبقه حاکمه در آن کشور است.
 
معلمانی
که
خود
به نوبه خود
چه بسا
فاسد و لات و لومپن
اند
و
صفحات پلی بوی
به عکس های شان مزین اند.
 
پ
 آموزگاران کشور در فقر و تنگدستی به سر می‌ برند. 
  آن وقت انتظار داریم آینده‌ ای روشن داشته باشیم؟
 
ثالثا
بدین طریق و با این ترفند،
جای بانی اصلی و حقیقی آینده
را
یعنی
جای طبقه کارگر
را
معلمین 
می گیرند.
 
اسباب بزرگی
همه
آماده است:
اول ماه مه،
در طویله علمای عظام،
روز معلم
قلمداد شده است. 

ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر