۱۳۹۱ مهر ۱۴, جمعه

سیری در جهان بینی محمود دولت آبادی (2)

• انسان ـ به مثابه موجودی اجتماعی ـ نمی تواند نسبت به نظر همنوعان خویش، راجع به نظرات خود نیاندیشد و یا نسبت بدان بی اعتنا بماند.
• این پدیده دست خود آدم هم نیست، بلکه به آدم اجتماعی بطور اوتوماتیک و قانونمند تحمیل می شود.
• بد هم نیست.

• حتما هم نباید به دلیل ترس از دیگران و یا بی باوری به خویشتن خویش باشد.

• این چیزها چه بسا اوبژکتیف ـ سوبژکتیف تعیین می شوند:
• یعنی از سوئی بستگی به سیستم اجتماعی حاکم دارند (اوبژکتیف)
• و از سوی دیگر، بستگی به خود شخص دارند (سوبژکتیف):

• مثال:
• کسی که خردمند و خوداندیش باشد، حتی از کشف شیوه داوری جامعه نسبت به کردوکار و افکار و رفتار خود استقبال می کند، تا معایب خود را از بین ببرد.
• چه هراسی؟

• و کردوکار و افکار و رفتار خود را بر پایه های استوارتری استوار سازد.
• چه بی باوری به خویش؟


نقل قول ها چه بسا، بریده هائی از متون اند
و فقط در پیوند با پاساژهای پیش و پس اعتبار دارند و نه فی نفسه!
 
با طناب نقل قول هرگز نباید به چاه زندگی اندر شد
چون می تواند بسیار گران تمام شود، هم برای چاهنورد و هم برای جامعه و جهان!
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر