۱۳۹۰ بهمن ۲۹, شنبه

تمرین تفکر مفهومی (32)

شین میم شین

حافظ
عهد تو و توبه من از عشق
می بینم و هر دو بی ثبات است.
(دیوان حاافظ، چاپ هشتم، آذر 1352، انتشارات امیرکبیر ص 82)

• معنی تحت اللفظی این بیت عبارت از این است که هم عهد تو و هم توبه من از عشق، هر دو بی ثبات و ناپایدارند!

• حافظ در این بیت به تئوری عشق خود می پردازد که در خطوط کلی اش، فرقی با تئوری عشق سعدی ندارد.
• او در این بیت، دیالک تیک عشق را به شکل دیالک تیک عاشق و معشوق و یا به شکل دیالک تیک من و تو بسط و تعمیم می دهد.
• این انعکاس درست دیالک تیک عینی عشق است.
• مسئله وقتی فرق می کند که پای مقولات «عهد» و «توبه» به میان می آید.

1
مفهوم «عهد»

• مقوله عهد یکی از قدیمی ترین، جانسخت ترین، دیر زی ترین و سمج ترین مفاهیم در ادبیات فارسی و ناگزیر در جامعه ایران است.

• اما عهد و بی ثباتی عهد به چه معنی است؟


• عهد ظاهرا اینجا به معنی وعده و قول و قرار است و بی ثباتی عهد به معنی بی وفائی است، به معنی بی اعتنائی به وعده و قول و قرار است.

• اکنون این سؤال پیش می آید که وعده چی؟

• در دیالک تیک عاشق و معشوق، عهد باید به معنی تعیین زمان و مکان دیدار باشد.
• بی ثباتی عهد در این صورت به معنی نیامدن معشوق سر قرار است.
• معشوق در تئوری عشق سعدی و حافظ، بی وفا ست، به عهد خود وفا نمی کند، در مکان و زمان خود تعیین کرده حاضر نمی شود و عاشق را منتظر می گذارد.
• معشوق بی اعتنا به عاشق است.
• عاشق برای معشوق پشیزی ارزش ندارد.

• این رسم و راه در مقیاس جهانی حتی کماکان رعایت می شود:
• معشوق ـ چه زن و چه مرد ـ عاشق را علاف خویش می سازد، بسان توله سگی به دنبال خویش می کشد و بندرت تمامت دارائی خود را در اختیار عاشق کذائی قرار می دهد.

• این مسئله باید بطور همه جانبه مورد بررسی قرار گیرد و ریشه یابی شود.

• اگر خواننده ای ایده ای داشت، از شنیدنش شاد خواهیم شد.

2
مفهوم «توبه»

• مقوله توبه نیز یکی از قدیمی ترین مقولات تئولوژیکی و ادبی است.
• توبه یعنی پشیمانی از ارتکاب گناه و گزینش راه راست.
• توبه یعنی تن در دادن مجدد به موازین و هنجارهای اجتماعی، سیاسی، اخلاقی و مدنی و غیره حاکم.

• عاشق ظاهرا به دلیل بی وفائی مکرر معشوق عاشق آزار، توبه از عشق می کند و قیدش را می زند.
• ولی به عللی برای بار چندم به توبه شکنی مبادرت می ورزد.

• علل شکستن توبه و باور مجدد به عهد دوست باید مشخصا و بر اساس فاکت های واقعی موجود در اشعار سعدی و حافظ مورد بررسی قرار گیرند.


• ما در دیالک تیک عشق سعدی و حافظ، در هر صورت با دیالک تیک بدعهدی و توبه شکنی سر و کار داریم.
• سعدی و حافظ این دیالک تیک را از رابطه واقعی ـ عینی موجود میان زن و مرد برمی گیرند و برای استدلال و اثبات ایدئولوژی خود مورد استفاده همه جانبه قرار می دهند و تا درجه هنجار و فضیلت ارتقا می دهند.

سعدی
( دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی ، ص 93)
• پیام من که رساند به یار مهر گسل
• که بر شکستی و ما را هنوز پیوند است؟

• که با شکستن پیمان و بر گرفتن دل
• هنوز دیده به دیدارت آرزومند است.

• سعدی هم در این دو بیت مفاهیم «مهرگسسل»، «برشکستن»، «پیوند»، «پیمان شکنی»، «دل برگرفتن»، «تداوم آرزومندی به دیدار» را برای توضیح تئوری عشق به خدمت می گیرد.

1
مفهوم «مهرگسسل»

• معشوق در قاموس سعدی نیز بدعهد است.
• معشوق در این بیت، حتی پا فراتر نهاده و رشته مهر گسسته است.
• معشوق دیگر حتی محل سگ به عاشق نمی گذارد.

2
مفاهیم «برشکستن» و «پیوند»

• سعدی در این بیت، دیالک تیک پیوست و گسست را به شکل دیالک تیک
پیوند و شکست بسط و تعمیم می دهد.

• این یکی از مهمترین شناخت افزارهای دیالک تیکی است که در تارنمای دایرة المعارف روشنگری مفصلا توضیح داده شده است.


• علیرغم اینکه معشوق رشته پیوند را گسسته و عهد خود را شکسته، عاشق بی اعتنا بدان، پیوند خود را پاس می دارد.

• تبلیغ شورانگیز و عاطفه مند این دیالک تیک شکست و پیوند از اهمیت ایدئولوژیکی دیالک تیک عشق در قاموس سعدی و حافظ حکایت می کند.

• بکمک همین دیالک تیک عشق است که باید خشن ترین نظام اجتماعی توجیه، اثبات، حفظ و تحکیم شود.


• تئوری عشق سعدی و حافظ یکی از ارتجاعی ترین و مخرب ترین تئوری های بنده داری ـ فئودالی است.


3
مفهوم «پیمان شکنی»

• سعدی هم همان مفهوم بدعهدی حافظ را به شکل پیمان شکنی به خدمت می گیرد و به معشوق کذائی نسبت می دهد.
• این مقوله در فرم های مختلف و متنوع چندان تکرار می شود که اهمیت هنجار کسب می کند.

• در اشعار هوشنگ ابتهاج (سایه) همه این مفاهیم و مقولات قرون وسطائی به خدمت گرفته می شوند و برای کسانی که هنوز قادر به تخیل اند، از محتوای نوینی پر می شوند.

• سایه پشت کردن به توده های مولد و زحمتکش را بدعهدی و پیمان شکنی و توبه می نامد و وفاداری به امر رهائی را توبه شکنی، وفای به عهد نام می دهد.

• برای درک شعر هوشنگ ابتهاج (سایه) که بلحاظ فرم فرق چندانی با شعر حافظ ندارد، باید توده ای شد.


4
مفاهیم «دل برگرفتن» و «تداوم آرزومندی به دیدار»

• سعدی در این بیت، دیالک تیک بدعهدی و توبه شکنی را به شکل دیالک تیک دل بر گرفتن و آرزومندی کماکان به دیدار بسط و تعمیم می دهد و برای حافظ به میراث می نهد.

• حافظ بلحاظ محتوا چیزی خاص خود ندارد.

• حافظ فقط بخش ارتجاعی و ایدئولوژیکی فلسفه اجتماعی سعدی را از آن خود کرده و توسعه فرمال داده است.

• همین و بس!

اگر کسی ایده و اندیشه ای در فلسفه حافظ پیدا کرد که در گنجینه فلسفی سعدی نباشد، لطف کند و ما را با خبر سازد.
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر