۱۳۹۰ بهمن ۲۹, شنبه

اتیک (اخلاق) (10)

پروفسور ماتیاس کلاین
برگردان شین میم شین

3
اتیک دوره فروپاشی فرماسیون برده داری

1

• دوره فروپاشی نظام برده داری آنتیک (یونان کلاسیک باستان) علاوه بر دو آموزش اخلاقی بزرگ، یعنی اتیک اپیکوریسم و استوئیسم، تعداد بیشماری از جریانات اخلاقی کم و بیش پرنفوذ به همراه می آورد که در آنها مظاهر فروپاشی و بمثابه نتیجه، حالات روحی فروپاشی در آن دوره بطرز روشنی انعکاس می یابند.

2

• اگر تماس و آمیزش یونانیت (از زمان اسکندر کبیر) و رومیت با شرق بطور کلی به غنای حیات معنوی منجر می شود و شکوفائی عالی تر فرهنگ هلنیستی ـ رومی را به دنبال می آورد، اکنون دوره هلنیسم و بعد دوره حاکمیت جهانی روم دیگر قادر نیست تا برای انسان ها و خلق ها ایدئال ها و ارزش های قانع کننده و امیدبخش عرضه کند.

3

• تشدید تضادهای اجتماعی و ملی، ثروت روز افزون اقلیت ثروتمند، گسترش قدرت در خارج، تجمل و توحش اخلاقی طبقات حاکم و دارا از سوئی و ذلت روزافزون طبقات و خلق های تحت ستم و استثمار و جنگ های پایان ناپذیر با عواقب وخیم از سوی دیگر، مظاهر متنوع فروپاشی نظام اجتماعی برده داری را نشان می دهند و از ورشکستگی ارزش ها، فضایل و تکالیف اخلاق کلاسیک یونانی مبتنی بر زیبائی، عقل و دانش در واقعیت زندگی حکایت می کنند.

4

• اما تماس میان خلق های جهان هلنیستی و رومی نیز نسبیت اخلاق و ایدئال های اخلاقی خلق ها را به روشنی نمودار می سازند.

• با توجه به این شرایط که به اختصار مطرح شد، می توان فهمید که چرا باید عناصر و جریانات جدیدی در اتیک عرض اندام کنند.

• اکنون در دوره زوال و فروپاشی نظام اجتماعی برده داری، مکاتب فلسفی جدیدی کسب اعتبار و نفوذ می کنند که قبل از همه، به شرح زیر بوده اند:

1
• اسکپتیسیسم (تردیدگرائی، شکاکیت)

• مراجعه کنید به اسکپتیسیسم (تردیدگرائی، شکاکیت)، چاله ها و چالش ها
(132)

2
• رلاتیویسم (نسبیت گرائی)

• مراجعه کنید به رلاتیویسم (نسبیتگرائی)
3
• پسیمیسم (بدبینی)
4
• اکلکتیسیسم

• مراجعه کنید به اکلکتیسیسم
5
• ایراسیونالیسم (خردستیزی)

• مراجعه کنید به راسیونالیسم، خرد، ایراسیونالیسم (خردستیزی) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری


6
• گرایشات عرفانی ـ مذهبی.

• نقطه مرکزی ایدئال اخلاقی و عمل اخلاقی، اکنون نه همبود دولتشهری، آنسان که در اتیک ارسطوئی مطرح بود و نه کل بشریت، آنسان که در اتیک استوئیسم قدیم (زنون) مطرح شده بود، بلکه خویشتن خویش و یا عقل جهانی انتزاعی، کاینات و یا حتی خدای ماورای طبیعی، آنسان که نئوافلاطونیسم و مسحیت در حال تشکیل تلقی می کنند، است.
ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر