۱۳۹۰ اسفند ۳, چهارشنبه

مارکسیسم ـ لنینیسم (1)

طرح از طراح ارجمند مجله هفته
ماتیاس کلاین (1911 ـ 1988)

فیلسوف آلمانی، استاد فلسفه مارکسیستی
از افسران ارتش آلمان در زمان هیتلر
از بنیانگذاران کمیته ملی آلمان آزاد
به سبب تبلیغات ضد فاشیستی در ارتش از سوی دادگاه نظامی غیابی نازی به اعدام محکوم شد.
از آموزگاران فلسفه در دانشگاه کارل مارکس
موضوعات پژوهشی او:
تئوری شخصیت، اتیک، هومانیسم

پروفسور ماتیاس کلاین
پروفسور ورنفرید مالتوش
برگردان شین میم شین


• مارکسیسم ـ لنینیسم عبارت است از سیستم یکپارچه و وحدتمندی از تئوری های علمی تدوین شده بوسیله مارکس، انگلس و لنین.
• مارکسیسم ـ لنینیسم تئوری علمی طبقه کارگر و تئوری علمی سوسیالیسم و کمونیسم است.

• مارکسیسم ـ لنینیسم به سه جزء زیرین طبقه بندی می شود:

1

• ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی (فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی)

2
• اقتصاد سیاسی
3
• سوسیالیسم علمی (کمونیسم علمی)

• مارکسیسم ـ لنینیسم بنیان تئوریکی کردوکار حزب طبقه کارگر است و بمثابه راهنمای عمل در مبارزه طبقاتی، در انقلاب سوسیالیستی و در ساختمان سوسیالیستی و کمونیستی بکار می رود.

• مارکسیسم زمانی پا به عرصه وجود نهاد که تضاد اصلی سرمایه داری شدت گرفته بود و طبقه کارگر بمثابه نیروی تاریخی مستقل وارد صحنه شده بود.
• طبقه کارگر برای انجام موفقیت آمیز مبارزه طبقاتی خویش به یک تئوری علمی نیاز داشت که قانونمندی های توسعه جامعه را کشف کند، شرایط و راه های رهائی آن را روشن سازد و نقش تاریخی آن را بمثابه بانی سوسیالیسم و کمونیسم توضیح دهد.

• جامعه سوسیالیستی و کمونیستی نتیجه رادیکال ترین انقلاب در تاریخ بشریت است.
• جامعه سوسیالیستی و کمونیستی خودپوئی توسعه اجتماعی را با آگاهی، یعنی با رهبری آگاهانه و برنامه مند توسعه اجتماعی جایگزین می سازد.
• جامعه سوسیالیستی و کمونیستی استثمار و ستم را ریشه کن می سازد.

• پیدایش تئوری اجتماعی نوین، که به مبارزه طبقه کارگر و حزب انقلابی اش برای پیروزی سوسیالیسم و کمونیسم در کلیه کشورها بیان علمی عطا می کند، انقلابی در تاریخ تفکر، انقلابی در فلسفه، اقتصاد سیاسی و آموزش های سوسیالیستی محسوب می شود.
• بانیان این انقلاب فکری مارکس و انگلس بوده اند.
1

• مارکسیسم که انعکاس قانونمندی ها و نیازهای نوین توسعه اجتماعی بود، بلحاظ تاریخی ـ ایده ای، با تئوری های پیشرفته قرن هجدهم و دهه اول قرن نوزدهم رابطه بر قرار می کند.

2

• مارکس و انگلس در فلسفه، بویژه از ماتریالیسم فرانسه (قرن هجدهم)، ماتریالیسم فویرباخ و فلسفه کلاسیک بورژوائی آلمان آغاز بکار می کنند.

3

آدام اسمیت (1723 ـ 1790)
فیلسوف اخلاق و اقتصاد دان کلاسیک اسکاتلندی

• در اقتصاد سیاسی، بویژه تئوری ارزش کار موجود در اقتصاد سیاسی کلاسیک انگلیس را که آدام اسمیت و دیوید ریکاردو نمایندگان اصلی آن بودند، بمثابه منبع و سرچشمه به خدمت می گیرند.

دیوید ریکاردو (1772 ـ 1823)
از بنیانگذاران اقتصاد سیاسی کلاسیک بورژوائی انگلیس

4

• مارکس و انگلس در عرصه تئوری سوسیالیسم ـ قبل از همه ـ بر آثار سوسیالیست های اوتوپیکی (سن سیمون، فوریه و اون) و بر آثار کمونیست های اوتوپیکی (کابت و دزامی) تکیه می کنند.

5

• تئوری های مبارزه طبقاتی که از سوی گروهی از مورخان قرن نوزدهم، از جمله، مورخین فرانسوی (گیزو، تیه ری، میگنه) و مورخ لهستانی به نام له له ول تدوین شده بود، تأثیر مهمی بر تشکیل مارکسیسم داشته اند.

6

• مارکس و انگلس ـ بر خلاف ادعای مخالفین بورژوائی و رویزیونیستی مارکسیسم ـ این عناصر را بطور اکلکتیکی مخلوط نمی سازند، بلکه یک سیستم کاملا جدید علمی بوجود می آورند که در آن کلیه دستاوردهای مثبت فلسفه ما قبل مارکسیستی و تئوری اجتماعی ما قبل مارکسیستی بطور دیالک تیکی نفی می شوند.
• بدین طریق به مسائلی که تئوری های قبلی قادر به پاسخ نبوده اند، پاسخ علمی داده می شود.

• خطوط کیفی نوین مارکسیسم بطور کلی (صرفنظر از خطوط کیفی نوینی که هر جزء مارکسیسم در مقایسه با تئوری های پیشین دارد) به شرح زیر بوده اند:

1

• مارکسیسم وحدت ناگسستنی از سه جزء خود بوجود می آورد.
• به عبارت دیگر، «جهان بینی ماتریالیستی یکپارچه و واحدی» بوجود می آورد.
• (لنین، جلد 20، ص 188)

• در حالیکه تئوری های اجتماعی ما قبل مارکسیستی، که بمثابه منابع تئوریک بوسیله مارکس و انگلس مورد استفاده قرار گرفته اند، نه از وحدت یکپارچه ای برخوردار بودند و نه ماتریالیستی بودند.
• زیر در آموزش های اجتماعی آن زمان، ایدئالیسم آخرین و بزرگترین پناهگاه خود را پیدا کرده بود.

2

• خصلت ماتریالیستی ـ دیالک تیکی مارکسیسم، آن را به فلسفه و جهان بینی علمی پیگیری، به تئوری علمی ئی در زمینه توسعه اجتماعی مبدل می سازد.
• اما تئوری هائی که مارکسیسم بمثابه منابعی به خدمت گرفته بود، فقط حاوی یک تئوری علمی عام راجع به توسعه اجتماعی بوده اند.

3

• تئوری هائی که مارکسیسم بمثابه منابع تئوریکی به خدمت گرفته، هرگز تئوری های تحول اکتیو (فعال) و انقلابی جهان نبوده اند.
• در حالیکه مارکسیسم به وحدت تئوری و پراتیک مبتنی است، آگاهانه به تعیین آماج های انقلابی دست می زند، احکام و استنتاجات خود را مرتبا در پراتیک به محک آزمایش می زند و لذا خصلت خلاق دارد و همگام با پراتیک توسعه و تکامل می یابد.

4

• مارکسیسم تئوری علمی ئی است که بمثابه بنیان فکری به طبقه کارگر و به جامعه سوسیالیستی و کمونیستی در کردوکار تحول بخش خود خدمت می کند.
• اما تئوری هائی که مارکسیسم در دوره پیدایش خود تکیه گاه خود قرار داده، برعکس، اجزائی از جهان بینی بورژوائی و ایدئولوژی بورژوائی بوده اند.
• برای مثال، سوسیالیسم و کمونیسم اوتوپیکی حاکی از آن بوده که ایدئولوژی طبقه کارگر از ایدئولوژی و جهان بینی بورژوائی منشق شده است.


ادامه دارد

۲ نظر: