۱۳۹۰ اسفند ۱۰, چهارشنبه

مکثی و بحثی روی کلمات قصار این و آن (9)

هشتم مارس بر زنان جهان مبارک باد!
از فیسبوک بهروز شادیمقدم

ولادیمیر ایلیچ لنین
اما بدون جلب زنان به سیاست، شما نمی توانید توده‌ ها را به سیاست جلب کنید.
زیرا نیمۀ مؤنث نسل بشری تحت رژیم سرمایه داری بطور مضاعف ستم می برد!

1
میم
• با سلام!
• اصولا با طناب نقل قول ها نمی توان ـ بدون کنترل دقتمند آنها ـ به چاه اندر شد.
• برای اینکه نقل قول ها بریده هائی از متون اند و فقط در پیوند کلی می توانند بی عیب و نقص و نسبتا کامل باشند.
• این نقل قول ـ فی نفسه ـ خالی از عیب نیست.
• خودتان نظری دیگر بدان باندازید تا اگر لازم شد، ما هم نظر بدهیم.

2
بهروز
• با سلام متقابل به شما و دقت نظرتان!
• درست است نقل قول بالا ناقص و قابل ایراد به نظر می آید.
• چون از متن کلی خارج شده است.
• لطفا نظرتان را بنویسید.
3
میم

• دوستی اخیرا پس از خواندن یکی از تحلیل واره های ما ایرادات چه بسا قابل تأملی را با صداقت و صراحت و صمیمیت خاص خود ابراز داشته بود که عمدتا به فرم تحلیل مربوط می شدند.

• این در ذات عمل (کنش) است که در پی اش، عکس العملی (واکنشی) از بند رها شود.

• انتقاد ـ چه انتقاد از خود و چه انتقاد اجتماعی ـ همیشه مثبت و مفید بوده است، حتی اگر نسنجیده و نیاندیشیده بوده باشد.
• برای اینکه نفس اثبات بطلان انتقاد نادرست خود حاصلخیز و آگاهی بخش است.

• زیر علامت سؤال قرار دادن احکام کلاسیک های مارکسیسم کار آسانی نیست.
• ولی چه می شود کرد، که حقیقت همیشه به مثابه حقیقت تام و تمام ارزش دارد و نه به مثابه حقیقت نیم بند و اخته و مثله و مخدوش!

• به این نیت و فقط به این نیت است که می خواهیم نقل قول منسوب به لنین را مورد تأمل قرار دهیم.

الف
اما بدون جلب زنان به سیاست، شما نمی توانید توده‌ ها را به سیاست جلب کنید.

• در صحت نظر و رهنمود لنین تردیدی نیست.
• بدون جلب نیمه دیگر جامعه به سیاست نمی توان جامعه را تغییر داد، بویژه اگر این نیمه، فونکسیون مادی و معنوی تعیین کننده در جامعه به عهده داشته باشد، گیرم که این فونکسیون غول آسا مستور بماند و به «دیده نگذرد.»

• لنین در این حکم، بلحاظ فلسفی چه می کند؟

• بنظر ما ایشان دیالک تیک وسیله و هدف را به شکل دیالک تیک جلب زنان به سیاست و جلب توده ها به سیاست بسط و تعمیم می دهند.

• طبیعی است که برای رسیدن به هر هدفی به وسیله ای نیاز است.
• دیالک تیک وسیله و هدف صرفنظرناپذیر است.
• نه هدفی بدون وسیله ای می توان تصور کرد و نه وسیله ای بدون فونکسیونی برای نیل به هدفی.

• آنچه ایراد بنظر می رسد، نه ایرادی محتوائی، بلکه ایرادی فرمال (صوری) است.
• لنین اگر در شرایط اوبژکتیف و سوبژکتیف دیگر می بود، نظر خود را بیشک به طرز دیگری فرمولبندی می کرد.
• ولی چه می شود کرد.
• چیزها، پدیده ها و سیستم ها (انسان ها) را از تریاد ماده ـ مکان ـ زمان گزیر و گریزی نیست.

• لنین اکثر کتاب هایش را در زندان ـ چه بسا ـ با شیر یعنی با جوهر نامرئی نوشته است.

• بهروز به این حقیقت امر هزاران بار بیشتر از ما وقوف دارند.

• در شرایط اوبژکتیف و سوبژکتیف ناهنجار، از دقت و وسعت نظر طبیعتا کاسته می شود.

• ما آثار کلاسیک ها را و هر کس دیگر را باید در پرتو این دیالک تیک، یعنی دیالک تیک اوبژکتیف ـ سوبژکتیف در مد نظر قرار دهیم.

1
اما بدون جلب زنان به سیاست، شما نمی توانید توده‌ ها را به سیاست جلب کنید.

• در این حکم درست لنین ـ بطور ناخودآگاه و بیشک ناخواسته ـ مسئله زنان اینسترومنتالیزه (ابزارواره) می شود.

• خطر تربیتی این نقل قول بنظر ما ـ اگر اشتباه نکنیم ـ همین جا ست.
• خواننده و یا شنونده این نقل قول، بی آنکه کمترین مشقت فکری به خود بدهد، به نتایج بسیار زیانبار و نادرستی خواهد رسید:

الف

• اول اینکه زنان را اوبژکت حقیری تلقی خواهد کرد که باید از طرف جماعت مرد جلب و رهبری شود:
• نتیجه ای که با روح لنین بکلی بیگانه است.
ب

• اگر خواننده و یا شنونده، شعور کاذب چند هزارساله رایج در جامعه طبقاتی در زمینه جنس زن را، مثلا «نقصان عقل زنان»، «نصف مردان بودن مادی و معنوی زنان» و امثالهم را از اعماق ذهن بر کند و به خدمت گیرد، چیزواره (اوبژکت واره) و پست تر از جنس مرد تلقی کردن جنس زن تکمیل خواهد شد.

ت
• این به معنی انسانیت زدائی زن خوهد بود.
• این به معنی سلب سوبژکتیویته (سوبژکت وارگی، فاعلیت) از جنس زن خواهد بود.
• این به معنی دنباله رو طبیعی و منطقی مرد تلقی کردن زن خواهد بود

پ
• این اما در عین حال نقض غرض خواهد بود.

• برای اینکه لنین رادیکالیته غیرقابل تصوری در دفاع پیگیر، قاطع و بی چون و چرا از برابرحقوقی همه انسان ها ـ صرفنظر از جنسیت و نژاد و مذهب و ملت و زبان و طبقه و غیره ـ داشته است.


• ما به نقش غول آسای فرم در دیالک تیک فرم و محتوا در این گونه موارد به خوبی پی می بریم.

• اگرچه در دیالک تیک فرم و محتوا ـ در تحلیل نهائی ـ نقش تعیین کننده از آن محتوا ست، این اما ـ به قول انگلس ـ فقط در تحلیل نهائی است و فرم هیچکاره نیست و چه بسا نقش غول آسائی به عهده دارد.


• منظور از فرم اینجا فرم فرمولبندی نقل قول است.

• اگر این نقل قول در پیوند کلی با متن مربوطه و یا متون لنینی بطور کلی خوانده شود، خواننده و شنوندهء تازه پا دچار توهم نمی شود.

• سرمایه اما به هزاران ترفند پنهان و آشکار مجهز گشته و رفته رفته رسانه ها، سایت ها و نشریات به عرصه انتشار لقمه های مک دونالدی سهل الهضم اندیشه بدل می شوند، اندیشه ـ لقمه های چه بسا زهرآگین و مهلک!

• حتی چه بسا به جای اندیشه، عکسی عرضه می شود، تا روند کودنیزاسیون (کودن واره سازی) مشتری تکمیل شود.

• تا مشتری با کلیک «خوشم می آید!» بلحاط روحی ارضاء شود و ارضاء کند.

• تن در دادن به مشقت کلنجار مفهومی که هگل و لنین به تأکید توصیه کرده اند، دیری است که بر باد رفته است.


• کسی حال و حوصله خواندن متنی چند خطی ندارد:


به قول حریفی:
«پیرتر می شویم، خردمندتر اما نه!»
ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر