۱۳۹۰ بهمن ۲۰, پنجشنبه

سیری در شعری از شفیعی کدکنی (2)

زمان وجودی
(دی ماه 1368)

• می رود این جوی، جوی جاری جویان
• سوی ابد از ازل، شتاب نهانش

• گر پر کاه وجود ما ننشستی،
• بر سر این آب،
• هیچ کس آگه نمی شد از جریانش؟

کارگر انقلابی

• عنوان «زمان وجودی»، انتخاب بی نظیری است برای این شعر.
• در باور شاعر، پیوندی ناگسستنی بین مفهوم وجود (ماده) و زمان وجود دارد.
• باوری که از بنیان مادی هستی سرچشمه گرفته است.

• شاعر در عین حال برای زمان، واقعیتی وجودی را در مد نظر قرار داده و به هیچ عنوان زمان را مفهومی ذهنی تلقی نمی کند.


1
می رود این جوی، جوی جاری جویان

• حکم «می رود این جوی»، اشاره آشکاری است بر حرکت کل هستی.
• همانگونه که جوی از رفتار باز نمی ماند، کل هستی نیز در حرکت مدام است.
• اما حرکت جاری این جوی، حرکتی جوینده است.
• شاعر نمی تواند این حرکت را کور تلقی کند.
• اما هیچ دلیلی برای این نقطه نظر خود بیان نمی کند.

• در عین حال اگر چه «جوی» تشبیه نادرستی برای حرکت کل هستی نیست، اما بیش از حد نحیف به نظر می رسد و شاید تشبیه به "رود" اندکی جاندار تر می نمود.

• اگر چه ممکن است که شاعر بکار بردن چهار «جیم» را در بند آغازین شعر برای فرم شعر مناسبتر تشخیص داده باشد.

2
سوی ابد از ازل، شتاب نهانش

• حرکت این جوی (کل هستی) از ابتدای وجود آغاز می شود و تا ابد ادامه می یابد.
• شتاب این حرکت از دیده ها نهان است.
• در واقع هنوز علتی برای این حرکت خود انگیخته متصور نیست.
• اما همین که شاعر از شتاب نهان سخن به میان می آورد، خود شناختی از ناشناخته را در برابر دید خواننده قرار می دهد.

3
گر پر کاه وجود ما ننشستی،
بر سر این آب،
هیچ کس آگه نمی شد از جریانش؟

• «پر کاه وجود ما» تشبیه زیبایی است برای انسان.
• شاعر انسان را در مقایسه با هستی، پر کاهی بر روی آب تلقی می کند، پر کاهی که اگر در جریان تکامل و انتخاب بغرنج طبیعی قدم به عرصه وجود نمی نهاد، بی گمان هیچ موجودی از جریان شگرف هستی آگاه نمی شد.
• اینجاست که شاعر شناخت را مختص به انسان می داند و بس.

• اما بند آخر شعر به صورت سؤالی است.

• شاید سؤال شاعر ما را به موجوداتی دارای شعور در کرات دیگر رهنمون نماید.
• طبیعی است که این مسئله ای حل ناشده است و در حد یک سؤال برای ما باقی خواهد ماند.

میم

1
زمان وجودی

• شاعر ظاهرا وجود را به عنوان صفتی برای زمان در نظر می گیرد و لذا از زمان وجودی سخن می گوید:
• زمانی که وجود دارد، بسان موجود زنده ای، بسان جوی جاری جوینده ای!

• می توان گفت که شاعر زمان را به جوی تشبیه می کند و ضمنا ویتالیزه می کند.

• زمان را به موجودی زنده و پویا تشبیه می کند.

2
می رود این جوی، جوی جاری جویان
سوی ابد از ازل

• جوی جاری جوینده زمان از ازل تا به ابد در حرکت است.
• می توان گفت که شاعر دیالک تیک آغاز و انجام واهی و خیالی و خرافی را به شکل دیالک تیک ازل و ابد بسط و تعمیم می دهد که جوی جاری جوینده زمان از ازل آغاز به حرکت کرده و به سوی ابد رهسپار است.

• شاعر به احتمال قوی، شعور فلسفی کارگر انقلابی را ندارد.

• او در بهترین حالت می تواند بطور غریزی و ناآگاهانه دیالک تیک فرم و محتوا را به شکل دیالک تیک مکان و زمان بسط و تعمیم دهد و بعد در قالب تصویری دیالک تیک بستر جوی و آب جوی بریزد:
• زمان (رود، محتوا) در رودخانه (مکان، فرم) جاری است.

• او برای زمان وجود مستقل از ماده و شاید حتی مستقل از مکان قائل است.
• او به تریاد ماده ـ مکان ـ زمان وقوف ندارد.

• او زمان را بسان رودی جاری تصور می کند.

• تنها فرقی که او با عوام فلسفه فقیر دارد، این است که او به وجود زمان شعورمند باور دارد:
• زمان جاری بسان رودی شعورمند از ازل کذائی به سوی ابد کذائی روان است.

3
شتاب نهانش

• کشف پیوند میان مفهوم «شتاب نهان رود» با بقیه شعر دشوار است.
• شاید منظور شاعر این است که نیروی محرکه رود زمان، شتاب نهان از نظرهای آن است.
• شاید هم منظور او شتابمندی جوی زمان است، بسان شعورمندی آن، جویندگی آن.

• اگر چنین باشد، زمان در نظر شاعر جوی جاری جوینده شعورمند و شتابمند است.
• این تصورات شاعر ارزش علمی زیادی ندارد.
• به تصورات سایه از آتش می ماند.

4
گر پر کاه وجود ما ننشستی، بر سر این آب،
هیچ کس آگه نمی شد از جریانش؟

• شاعر به تحقیر انسان می پردازد و آن را به پر کاهی نشسته بر روی آب جوی جاری جوینده زمان تشبیه می کند.

• سؤال و در عین حال جواب شاعر این است که بود و نبود انسان نقشی در وقوف به جریان زمان ندارد.


• درک شاعر از مقوله «آگاهی» بیشک با درک کارگر انقلابی از آن، یکسان نیست.


• شاعر احتمالا به طایفه عرفا و خردستیزان تعلق دارد و برای عناصر دیگر هستی از جماد تا نبات و جانور شعور قائل است.

فریب ظاهر چیزها را نباید خورد.
خیلی از چیزها آن نیستند که می نمایند!
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر