• پیرزنی چینی دوکوزۀ آب داشت که آنها را به دو سر چوبی که روی دوشش می گذاشت، آویخته بود و از این کوزه ها برای آوردن آب از جویباراستفاده می کرد.
• یکی ازاین کوزه ها ترک داشت، در حالی که کوزه دیگر بی عیب و سالم بود و همۀ آب را در خود نگه می داشت .
• هر بار که زن پس از پرکردن کوزه ها، راه دراز جویبار تا خانه را می پیمود، آب از کوزه ای که ترک داشت، چکه می کرد و زمانی که اوبه خانه می رسید، کوزه نیمه پر بود.
• پیرزن چینی دو سال تمام، هرروز این کار را انجام می داد وهمیشه کوزه ای که ترک داشت، نیمی از آبش را در راه از دست می داد.
• البته کوزۀ سالم و بدون ترک خیلی به خودش می بالید.
• ولی کوزۀ ترک دار بیچاره از خودش خجالت می کشید.
• ازعیبی که داشت واز این که تنها نیمی ازوظیفه ای را که برایش در نظر گرفته بودند، می توانست انجام دهد.
• پس از دوسال، سرانجام روزی کوزۀ ترک دار در کنار جویبار به زن گفت:
• «من از خویشتن شرمسارم.
• زیرا این شکافی که در پهلوی من است، سبب نشت آب می شود و زمانی که تو به خانه می رسی، من نیمه پر ام.»
• پیرزن لبخندی زد وبه کوزۀ ترک دار گفت:
• «آیا تو به گل هائی که در این سوی راه، یعنی سوئی که تو هستی، توجه کرده ای؟
• می بینی که در سوی دیگر راه گلی نروئیده است.
• من همیشه از کاستی و نقص تو آگاه بودم و برای همین در کنار راه تخم گل کاشتم، تا هر روز که از جویبار به خانه بر می گردم ، تو آنها را آب بدهی.
• دو سال تمام، من از گل هائی که اینجا روئیده اند، چیده ام و خانه ام را با آنها آراسته ام.
• اگرتو این ترک را نداشتی، هرگز این گل ها و زیبائی آنها به خانۀ من راه نمی یافت.»
اندیشنده
• این دیگر چه منطقی است؟• پیرزن چینی با تمدن و فرهنگی چندین هزارساله نمی توانست، در جائی گل بکارد و آنها را آگاهانه و با برنامه حساب شده آبیاری کند؟
• چاره دیگری غیر از کوزه ترکدار برای این کار وجود نداشت؟
• توجیه خرابی کوزه و در واقع دفاع از حفظ کاستی ها و نواقص برای چیست؟
• اگر کوزه ای ترک دارد، می توان تعمیرش کرد.
• اگر کسی عیب و نقصی دارد، می توان برای رفع عیب و نقص به کمکش شتافت و راه حلی برای غلبه بر عیوب و نواقص او پیدا کرد و پیشنهاد کرد.
• همه چیزها را می توان به نحوی از انحا بهبود بخشید و توسعه داد.
هرگز نگو: «هرگز!»، برتولت برشت گفت.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر