امیر هوشنگ ابتهاج (سایه) (6 اسفند 1306)
• بگشایی و مشام مرا مشکبو کنی
• اینجا ست یار گم شده، گرد جهان مگرد
• خود را به جوی سایه، اگر جست و جو کنی!
میم
• این شعر بلحاظ سرشتگی به عرفان دیرآشنا رد خور ندارد:
• شاعر دیالک تیک عاشق و معشوق را تخریب می کند.
• او از ذوب یار در خویشتن، از وحدت سوبژکت ـ اوبژکت، از ذوب معبود در عارف سخن می گوید.
• مراجعه کنید به عرفان در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
• عرفان ـ به عنوان یکی از فرم های شعور قرون وسطی ـ شمشیر دو لبه بوده:
• از سوئی پرچم مقاومت در برابر وضع موجود بوده و از سوی دیگر اشاعه دهنده ایراسیونالیسم (خردستیزی) بوده است.
• مراجعه کنید به ایراسیونالیسم و سلسله مقالات مربوط بدان، خرد در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
• عرفان امروز یکی از گشتاورهای مهم فسفه امپریالیستی است!
• عرفان امروز یکی از حربه های زهرآگین ایدئولوژی امپریالیسم است!
• عرفان امروز سرتاپا ارتجاعی است و اردوی کار چاره ای جز به مصاف کشیدن آن ندارد.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر