۱۳۹۰ بهمن ۷, جمعه

خود آموز خود اندیشی (33)

شیخ سعدی (1184 ـ 1283 و یا 1291)
نه اندیشه مادرزاد وجود دارد و نه اندیشیدن مادرزادی
اندیشیدن را باید مثل هرعلم، در روندی دشوار فراگرفت
ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!
شین میم شین

باب دوم بوستان
در احسان

حکایت
2
بخش دوم

• گره بر سر بند احسان مزن
• که این زرق و شید است و آن مکر و فن

• زیان می کند مرد تفسیردان
• که علم و ادب می فروشد به نان

• کجا عقل، یا شرع فتوی دهد
• که اهل خرد دین به دنیا دهد؟

• ولیکن تو بستان، که صاحبخرد
• از ارزانفروشان به رغبت خرد.

حکم اول
• گره بر سر بند احسان مزن
• که این زرق و شید است و آن مکر و فن

• سعدی در این حکم، به تبلیغ احسان و دستگیری از بینوایان می پردازد.
• احسان یکی از پایه ای ترین تئوری های اجتماعی سعدی و حافظ است.
• احسان برای سعدی و حافظ از اهمیت تعیین کننده برخوردار است.

• چرا و به چه دلیل؟


• چرا باید ایدئولوگ های فئودالیسم و بنده داری این چنین به ضرورت احسان پافشاری کنند؟


• این موضعگیری سعدی و حافظ در نگاه سطحی، بوی هومانیسم می دهد.

• مگر می توان در محتوای هومانیستی دستگیری از بینوایان تردید داشت؟


• ولی حقیقت قضایا همیشه آن نیست که در نگاه سطحی به نظر می رسد.
• اگر ماهیت چیزها، پدیده ها و سیستم ها در نگاه سطحی کشف می شد، دیگر لزومی برای علوم وجود نمی داشت.

• سعدی و حافظ از احسان دفاع می کنند، درست به دلیل اینکه طرفدار حفظ و تحکیم وضع موجود اند.

• ما در فرصتی دیگر دیالک تیک احسان را مورد بررسی همه جانبه قرار خواهیم داد.

• خواننده می تواند در این زمینه به خوداندیشی روی آورد و در تکمیل تحلیل بعدی ما مددکار ما باشد.

• حال باید به این پرسش پاسخ بیابیم که چرا پرهیز از احسان «زرق و شید» (ریا و تزویر و سالوس) است، ولی احسان، مکر و فن (حیله و خدعه و هنر و کلاهبرداری) است و ضمنا ستوده است؟

• پرهیز از احسان و بی اعتنائی به خیل بینوایان از آن رو زرق و شید (ریا و تزویر) است که توانگر به جای احسان به اطاعت و عبادت روی می آورد، به قول حافظ زاهد و شیخ و پارسا و صومعه نشین و غیره می شود.

• به زبان ساده، مؤمنی که نماز می گزارد و روزه می گیرد و پارسائی پیشه می کند، اگر خیرات ندهد، خوان یغما برای بینوایان نگسترد، فردی سرتاپا ریاکار و مزور است و نماز و روزه و پارسائی را برای عوامفریبی مورد سوء استفاده قرار می دهد:

• عبادت بجز خدمت خلق نیست!
• عبادت معنائی جز احسان ندارد!
• عبادت بدون دستگیری از بینوایان، حرف مفت است!

• اکنون تا حدودی می توان به منظور خواجه شیراز از مقولات دیرآشنای «ریا»، «تزویر»، «سالوس»، «زرق»، «شید» و غیره و به محتوای حقیقی احکامی از قبیل «عبادت بجز خدمت خلق نیست» پی برد!

• کشف این پاسخ دشوار نبود.

• دشوار پیدا کردن پاسخ به این پرسش است که چرا «احسان به معنی مکر و فن» (خدعه و حیله و هنر و کلاهبرداری) است؟

ویلیام جیمز (1842 ـ 1910)
روانشناس، فیلسوف پراگماتیست آمریکائی
مؤسس روانشناسی آمریکائی
استاد دانشگاه هاروارد
آثار:
پراگماتیسم: نامی جدید برای طرز تفکر های قدیم
معنای حقیقت

• برای دریافت پاسخ به این پرسش باید به محضر حضرت ویلیام جیمز ـ فیلسوف امپریالیسم هار ـ شرفیاب شد.
• باید با پراگماتیسم آشنا شد.

• مراجعه کنید به پراگماتیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

• آنگاه می توان فهمید که چرا برای درک چیزها، پدیده ها و سیستم ها به کلنجار مفهومی، به آشنایی با مفاهیم فلسفی نیاز مبرم است؟

• سعدی طبقه توانگر (بنده داران و اشراف فئودال و دربار) را مثل کف دستش می شناسد و به پسیکولوژی و ایدئولوژی و رسم و راه زیست آنها وقوف کامل دارد.

• او بخوبی می داند که توانگران بدون ستد چند برابر، دادی نمی دهند.


• سود در معامله برای آنها به تقدس مقدس ترین مقدسات است!


• از این رو ست که سعدی به استدلال پراگماتیستی روی می آورد:

• احسان یعنی مکر و فن!
• احسان یعنی پشیزی دادن و بهشتی ستاندن!
• احسان یعنی حیله بکار بردن، کلاه سر طرف معامله گذاشتن!

• ما قبل از همه، نظری به پراگماتیسم می اندازیم، پراگماتیسمی که ویلیام جیمز به عنوان کشف خود به خورد بورژوازی واپسین خواهد داد و در واقع می شد، شخص شخیص سعدی را بانی و مخترع ان قلمداد کرد.

• از نقنطه نظر پراگماتیسم، سودمندی معیار معیارها (فریدون تنکابنی) ست.

• معیار حقیقت احکام بنظر پراگماتیسم، نه در انعکاس راستین واقعیات امور، بلکه در سودمندی نهفته در آنها ست:

• از نقطه نظر پراگماتیسم، حقیقت «درخود» وجود ندارد، هرکس حقیقت خود را دارد.
• امر واحدی می تواند در آن واحد حقیقت باشد و نباشد.
• تعیین کننده در این میان، نه خود آن امر، بلکه سودمندی و زیانباری آن است.

• قتل عام مردم یک شهر اگر برای امپریالیسم سودمند باشد، خوب و
ستوده و مقدس است و فقط در صورتی بد و قابل انتقاد و عیبگیری خواهد بود، که زیانبار باشد.
• هدف مهم است، نه وسیله.
• هدف وسیله را توجیه می کند.

• سعدی برای اقناع طبقه توانگر، درست همین استدلال را تحویل آنها می دهد:
• احسان خوب است، برای اینکه سودآور است!
• احسان به همان خوبی و مشروعیت است که کلاهبرداری، مکر و فن خوب و مشروع و ستوده است!

• دیالک تیک احسان در قاموس سعدی، همان دیالک تیک داد و ستد است، دیالک تیک تعویض و مبادله متاعی به ازای متاعی دیگر است.

• در فلسفه سعدی، قانون دیالک تیکی داد و ستد، فراگیرترین دیالک تیک هستی است و حتی خدا هم باید بدان تمکین کند و می کند.


• سعدی اکنون از داد و ستدی سخن می گوید که تفاوت داد با ستد از زمین تا آسمان است.

• راز مکر و فن و کلاهبرداری در همین تفاوت غول آسا ست:
• احسان در قاموس سعدی داد و ستدی است که برای دهنده (نیکوکار) سود و ستدی چندین ده برابر داد به دنبال می آورد.

• سود و ستد چندین ده برابر نیز معنائی جز مکر وفن و خدعه ندارد:

• نیکوکار با احسان خویش بر سر طرف مقابل کلاه گل و گشادی می گذارد، سود بادآورد کلانی به جیب می زند و به ریشش حسابی می خندد!

• اما طرف معامله در این میان کیست که سرش کلاه گذاشته می شود؟


• ما به این پرسش در شماره بعدی پاسخ می یابیم.


اگر خواننده ای پیدا شد و زحمت خوداندیشی به خود داد و پاسخی داشت، از دریافتش شاد خواهیم شد!

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر