۱۳۹۰ بهمن ۲, یکشنبه

چاله ها و چالش ها (118)

احمد حیدربیگی (1318 ـ 1386)
شاعرو نویسنده معاصرایرانی
آثار:

تنهائی ات را به دوش من بگذار!
لابیرنت
یک شاخه شعر سرخ!
آثار چاپ نشده:
مجموعه شعر (یک دقیقه سکوت)
مجموعه شعر (نامه‌ای به آسمان)
کتاب خاطرات
نگاهی دیگر به اوزان شعر فارسی
نمایشنامه " از غوره تا حلوا، از صبر تا ظفر"

1
احمد حیدر بیگی

• دهانت بوی مرده ی هزارساله می دهد

• وچشمانت

• از پشت عصر یخبندان نگاه می کند

• تنها خطی که می توانی خواند
• واژه های «تصویری» است
• بر سنگ!

• برایت «اندیشه» را چگونه بنویسم!
2
مسعود دال

• این شعر کوتاه حرف های زیادی برای گفتن دارد.
• شعری است که با شعوری ژرف بوی دهان و نگاه کهن بین بسیارانی را به چالش می کشد.

• براستی چگونه می توان واژه «اندیشه» را برای ایشان هجی کرد؟

• آیا همین دور شدن و یا دور کردن آنها از اندیشیدن، دستان بی رحم سرمایه را بر آنان چیره نمی گرداند؟
• آیا این سرمایه نیست که نیازمند چنین کهن گرایی است و بی دلیل نیست که در همین آمریکا میلیون ها نفر هر هفته به درب خانه ها می آیند تا نگذارند بوی مردهء هزاران ساله از دهان های توده ها پاک گردد؟

• شعر زیبایی است و فکر می کنم در بند سوم فعل «می کند» می بایست به صورت جمع نوشته شود.

• با مهر
3
میم
• خیلی ژرف و زیبا و پرمحتوا ست.
• برای درک و هضم چنین اشعاری باید به تأمل نشست!
• دست شاعر درد نکند!
4
علی احسان ت
• مخاطب این شعر، چقدر برای مان آشناست!
5
علی رضا گ

• حق با شم است، یکی از ویژگی های شعر ناب این است که تاریخ مصرف ندارد وهمیشه بوی طراوت و تازگی از آن به مشام می رسد.
• تاریخ سرایش شعر اواخر دهه ی چهل است.

• جناب مسعود دال با عرض ارادت واحترام و تایید تظرات جنابعالی در ارتباط با فعل «می کند» که شاعر برای نهاد « چشمانت» به کار برده، از آنجا که چشم اگر چه متعلق به ذیروح است ولی غیر ذیروح محسوب می شود و معمولا شعرا از فعل مفرد برای آن استفاده می کنند:

• مثال:
• شاعری می گوید:
• «به یادت آرزو کردم که "چشمانت" اگر تر «شد»، به شوق آرزو باشد، نه تکرار غم دیروز!»

• بنا برین، ایرادی بر شاعر وارد نیست.
• با عرض پوزش فراوان
6
میم
• با سپاس از علی رضا گ عزیز
• ما فارسی را در مدرسه آموخته ایم و این مسئله، مشکل ما از دیرباز بود و کسی تاکنون راه حلی چنین مستدل و قطعی به مسئله گرامری ما ارائه نداده بود.

• حریفی برآن بود که چالش فکری به کشف حقیقت، بیشتر از هر چیز کمک می کند و اینک دلیل قانع کننده بر صحت نظر او.


• اگر مسعود عزیز ابراز نظر نکرده بودند، واکنشی از جانب شما صورت نمی گرفت و مشکل ما همچنان به جای خود می ماند.

• زنده باشید
7
علی رضا گ
• دوست نادیده میم
• با سپاس از لطف شما

• برکسی پوشیده نیست که در سایه ی تضارب آرا و برخورد اندیشه ها، پویایی وشکوفایی در همه ی ابعاد خلق می شود.

• کثرت گرایی در حوزه ی اندیشه و از نگاه دیگران به موضوعات مختلف نگریستن، موهبتی است که ضامن رشد تفکر و افزایش آگاهی است.

• بزرگی می گوید:

• هرگز از کسی که همیشه با من موافق بود چیزی نیاموخته ام.

8
میم

• اتفاقا هم اکنون قصد فرمولبندی جمله زیر را داشتیم و آموزش شما به تأمل مان واداشت:
• «اما معایب فرمال ناچیز «می تواند»؟ با توجه به اهمیت عناصر محتوائی، مورد صرفنظر قرار «گیرد.؟»

• اگر اسامی ئی از قبیل معایب، افعال مفرد به دنبال آورند، ما باید تمامی نوشته های خود را مورد تجدید نظر قرار دهیم.
• حکیمی می گفت:
• خوشبخت ترین آدم ها نادانترین آنها ست!

• با سپاس مجدد

9
علی رضا گ

• جملات شما کاملا درست است.
• جهت تکمیل عرایضم لازم است، یادآور شوم که از این دست، دست اندازهای گرامری در ادبیات نوشتاری وگفتاری ما و البته بسیاری از زبان های دیگر از جمله انگلیسی فراوان است و بعضی از اساتید استفاده از افعال جمع را برای غیر ذیروح بلا مانع می دانند.
• بنده نیز در کامنت بالا قید "معمولا" را به کار بردم.

• در محاورات، ما نیز از هردو فرم استفاده می کنیم:

• مثلا می گوییم:
• خیابانها شلوغ بود!
• مدارس تعطیل است!
• انبارها پر از گندم است!
• اشعارزیبایی بود!

• ودر پاره ای از موارد می گوییم:
• وسایل برقی خطرناکند!

• زبان شناسی نوین می گوید:

• آنچه در تداول عامه مصطلح است معتبر است.
• پیشنهاد بنده این است که شما هم زیاد سخت نگیرید!
10
میم
• شرمنده ما که توضیح شما را بدقت نخوانده بودیم.
• این هم درس دیگری که امروز آموختیم.
• خیلی خیلی ممنون
• حضور شما و امثال نادر شما از زندگی آن را می سازند که در شعر نقل شده از سوی شهبازی عزیز آمده است!

11
مسعود دال

• علیرضای گرامی قصد مته گذاشتن به خشخاش را ندارم، اما فکر می کنم در شعر نو که محدودیت شعر کهن را ندارد، پیروی از قاعده بر استثنا می بایست بچربد.
• مثلا در اشعار گذشته ما با کلمات زیادی برخورد می کنیم که تنها در آن بیت معنا می دهند، در صورتی که چنین چیزی برای اشعار نو ضعف جدی تلقی خواهد شد.

• در ضمن در محاوره هم ما قاعدتا، فعل جمع را بکار می بریم:

• به عنوان نمونه می گوییم:

• خیابان ها شلوغ بودند.
• مدارس تعطیلند.

• و نمی گوییم:
• وسائل برقی خطر ناک است!
• بلکه آن را به صورت جمع بیان می کنیم و می گوییم:
• وسائل برقی خطر ناکند.

• حال استثنا بر این قاعده ممکن است وجود داشته باشد.
• اما بکار بردن آن را در شعر نو به صلاح نمی دانم.
• با مهر
12
علی رضا گ

• جناب مسعود دال، نمونه هایی که بنده ارایه کردم، نظرات شخصی بنده نیست، بلکه دقیقا در منابع دستور زبان ما آمده است.
• به کار بردن افعال مفرد برای غیر ذیروح در تمامی منابع ما به عنوان یک قاعده ی کلی آمده است، نه به عنوان استثناء.
• بلکه جمع بستن آن استثناء است.

• شاعران نوپرداز هم زیاد از این قاعده استفاده کرده اند:

• مثلا فرامرز غفاری می گوید:
• بیابان ها تنور گرم وسوزان "بود"
• و خوزشید جهان افروز، زمین تشنه را چون تیغ می برید.

• باپوزش

• منابع دستورزبان فارسی تألیف دکترگرد فرامرزی، دستور زبان فارسی دکتر احمدی گیوی، دکتر احمد سعیدیان دراین سایت (توصیه هایی به نویسندگان ومترجمان)

• توصیه هایی به نویسندگان، مترجمان و ویراستاران از دکتر سعید حمیدیان
• توصیه هایی به نویسندگان، مترجمان و ویراستاران از دکتر سعید حمیدیان - در باره زبان و ادبیات

http://rezanooshmand.blogfa.com/post-304.aspx

13
مسعود دال
• علیرضای عزیز
• ممنون از توضیحات و معرفی منابع.
• با مهر
پایان
ویرایش از تارنمای دیارة المعارف روشنگری

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر