۱۳۹۹ مهر ۵, شنبه

نیچه، باز هم نیچه (۵)

 

ابر بشر نیچه و هیتلر

 

نیچه

باز هم نیچه 

یورگن مایر

عصر ما

(حزب کمونیست آلمان)

(۱۱ سپتامبر ۲۰۲۰)

برگردان

شین میم شین 

به نفع نخبگان امپریالیسم

 

وقتی نیچه ادعا می کند که همه چیز «شده است و هیچ حقیقت امر ابدی وجود ندارد.

به همان سان که حقایق ابدی وجود ندارند»،

آدم دو زاری اش می افتد و حالی اش می شود

که

چرا 

او

برای متفکران، سیاستمداران، ادبا و فلاسفه سیستم ـ وفادار،

شالوده مطلوبی عرضه می دارد،

تا به آنان که سودای نجات جهان از هژه مونی (سرکردگی) و رقابت امپریالیستی در سر دارند،

 بگویند که اصلا و ابدا حقیقتی نمی تواند وجود داشته باشد.

 

همه چیز سوبژکتیو است

و

هرکس حقیقت خاص خود را دارد.

 

در نتیجه 

توسعه و تکامل جامعتی هم نمی تواند وجود داشته باشد.

 

هگل در جواب این اجامر است که می گوید:

«کل

حقیقی

است.

کلی که فقط با توسعه اش ماهیت کاملی است.»

 

در قاموس حضرات

این کل را،

 این جهان را

که

 چنان شده است که امروز است،

ابنای بشر نباید بشناسند.

 

نیچه

قبل از همه

میان دانشجویان  

خواه در سال ۱۹۶۸ و خواه اکنون در سال ۲۰۲۰

مورد استفاده قرار می گیرد،

تا

شناخت این کل

در

دریایی از حقایق و واقعیات بیشمار غرق شود

و

آرزوی تغییر این جهان

در

در تغییر فردی سیستم گرای رفتار مصرفی خود افراد

خفه و خاموش گردد.

 

دانشجویان

باید

خود را به مثابه نخبگان تسلیم طلب آزادیخواه احساس کنند.

 

نیچه

عاشق این نخبگان بوده است 

و 

«نه عاشق انسان و نه عاشق فقرا و دردمندان.»

 

در قاموس نیچه،

انسان

«طنابی است که میان حیوان و ابر بشر بر روی دره ای عمیق کشیده شده است.»

 

در

سمتی از این طلناب،

انسان متعلق به «کاست کار اجباری» قرار دارد که اوبژکت (آلت دست، برده) انسان متعلق به «کاست کار آزاد» (انسان آریایی هیتلر) است 

که در سمت دیگر این طناب است.

 

انسان متعلق به «کاست کار آزاد»

ابر بشری است

که تنها ضامن «فرهنگ متعالی» است.

 

بدین طریق خرد تار و مار می شود.

خردی که در روشنگری نقش حامل (ستون، تکیه گاه) بازی کرده است.

 

بدین طریق

بشریت به مثابه نوع نفی و انکار می شود

تا

وجود دوئالیسم ابربشر و پست بشر

به

مثابه قانون طبیعت

اثبات شود.

 

ادامه دارد.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر