۱۳۹۹ اردیبهشت ۲۶, جمعه

درنگی در اندرزهای احسان طبری (۲)

 
احسان طبری
در بارۀ شیوۀ درستِ رفتارِ مبارزان با یکدیگر
[بحثی در بابِ اِتیکِ مارکسیستی]

منبع: سایت نوید نو
 
ویرایش و تحلیل
از
یدالله سلطان پور
 

۱
در بارۀ شیوۀ درستِ رفتارِ مبارزان با یکدیگر
[بحثی در بابِ اِتیکِ مارکسیستی]
 
این جزوه احسان طبری
راجع به تعیین طرز رفتار مبارزان کذایی با یکدیگر 
توسط بزرگان و ریش سفیدان قبیله است.
 
طبری
جزوه ای 
هم
در باره شیوه بحث
سر هم بندی کرده است
که
ما
قبلا
مورد تجزیه و تحلیل قرار داده ایم.

طرفه این است
که
طبری
تخیلات و تصورات خود
را
به
عنوان اتیک مارکسیستی
عرضه می دارد.
 
باید ببینیم
که
منظور طبری از اتیک و اتیک مارکسیستی چیست.
 
۲
مبارزۀ اجتماعی 
دارای اِتیک [اخلاق و آدابِ] ویژه‌ای است
 و 
یکی از مباحث حساسِ این پراتیک، 
عبارتست از ملاک‌های رفتارِ مبارزان در درون حزب و جنبش [با یکدیگر].
 
از
همین جمله اول طبری،
تصور و توهم فئودالی و بورژوایی او
از
اتیک
معلوم می شود:
 
طبری
خیال می کند
که
هر
حرفه و پیشه و کسب و کاری 
اتیک خاص خود
را
دارد.
 
به
همین دلیل
از
اتیک خاص مبارزه اجتماعی
دم می زند.
 
فلاکت 
آنجا ست
که
طبری
خرافه خود
را
اتیک مارکسیستی
قلمداد می کند.
 
راستی
چرا و به چه دلیل؟
 
برای کشف دلیل طبری
باید
به
سخنرانی های استالین توجه داشت.
 
استالینیست ها
خیال می کنند
که
هر کس عضو حزب استالینیستی شد،
به
طور اوتوماتیک
مارکسیست 
می شود.
 
مارکسیست شدن هر تازه از ره رسیده ای
هم
همان
و
تعلیم اتیک مارکسیستی 
همان.
 
در
قاموس استالینیسم
همه چیز به طرز سوبژکتیویستی تعیین می شود.

۳
مبارزۀ اجتماعی 
دارای اِتیک [اخلاق و آدابِ] ویژه‌ای است
 و 
یکی از مباحث حساسِ این پراتیک، 
عبارتست از ملاک‌های رفتارِ مبارزان در درون حزب و جنبش [با یکدیگر].
 
طبری
به
هر دلیلی
نه
از
مبارزه طبقاتی،
بلکه
از
مبارزه اجتماعی
دم می زند.
 
راستی 
چرا و به چه دلیل؟
 
۴
مبارزۀ اجتماعی 
دارای اِتیک [اخلاق و آدابِ] ویژه‌ای است
 و 
یکی از مباحث حساسِ این پراتیک، 
عبارتست از ملاک‌های رفتارِ مبارزان در درون حزب و جنبش [با یکدیگر].
 
طبری
در این جمله
به
درستی
مبارزه اجتماعی
را
فرمی از پراتیک
محسوب می دارد.
 
طرفه
این است
که
طبری
تئوری
را
که
جفت دیالک تیکی پراتیک
است،
فراموش می کند.
 
وقتی گفته می شود
که
طبری
با
مفاهیم و تفکر مفهومی
بیگانه است،
به
همین دلایل است.
 
مبارزه اجتماعی
به
مثابه پراتیک
قاعدتا
باید
تئوری خاص خود
را
داشته باشد.
 
معضل طبری
هم
همین جا ست.
 
مفهوم مبارزه اجتماعی
گل و گشادتر از آن است
که 
بتوان
تئوری معینی برایش  تعیین کرد.
 
اگر طبری مارکسیست می بود
و
از
مبارزه طبقاتی
دم می زد،
تعیین تئوری درخور آن
آسان می گشت.
 
در آن صورت
هر طبقه اجتماعی برای مبارزه طبقاتی خویش
تئوری درخور آن را می داشت.
 
به 
همین دلیل
طبری
مبحث
برای پراتیک 
تعیین می کند
و
نه
تئوری.
 
۵
مبارزۀ اجتماعی 
دارای اِتیک [اخلاق و آدابِ] ویژه‌ای است
 و 
یکی از مباحث حساسِ این پراتیک، 
عبارتست از ملاک‌های رفتارِ مبارزان در درون حزب و جنبش [با یکدیگر].
 
یکی از مباحث حساس مبارزه اجتماعی به مثابه پراتیک
ملاک های رفتار مبارزان در حزب و جنبش مربوط به مبارزه اجتماعی است.
 
خر تو خر مفهومی
به
همین باید گفت.
 
حزب
در
قاموس طبری
فاقد خصلت طبقاتی است.
 
حزب
در
قاموس طبری
سازمان مبارزه اجتماعی
است
و
نه
سازمان مبارزه طبقاتی.

حزب در قاموس طبری
حزب مارکسیستی ـ لنینیستی
نیست،
که
 اردوی پیشاهنگ (پیشقراول) آگاه و سازمان یافته طبقه کارگر و توده های خلق، 
یعنی بخش پیشرفته، آگاه و به درجه عالی سازمان یافته طبقه کارگر و متحدین آن باشد.
 
مشخصه بارز استالینیسم
همین است:
حزب نامیدن طویله.
 
طبری
در
تلاش تعیین ملاک های رفتاری برای اعضای طویله ای به نام حزب است.

طرز تفکر طبری 
در
این جزوه او
بیهیویوریستی  
(مبتنی بر رفتارگرایی)
است.
 
رفتارگرایی
جریانی در روانشناسی بورژوائی 
است.
 
مراجعه کنید
به
رفتارگرایی

۶
رفتار روزمرۀ افراد، سخنان و کارهای عادی آنها در برخورد با یکدیگر، 
یک پروسۀ دائمیِ نامشهود است 
که 
هر واقعۀ جداگانه، 
هر بخش مجزای آن 
بی‌اهمیت به‌نظر می رسد 
ولی در تراکمِ زمانی و مکانی، 
اهمیتِ شگرفی در سرنوشت یک جریانِ سیاسی و اجتماعی 
کسب میکند.
 
معلوم نیست
که
چرا
 «رفتار روزمرۀ افراد، سخنان و کارهای عادی آنها در برخورد با یکدیگر، 
یک پروسۀ دائمیِ نامشهود است»؟
 
و
معلوم نیست
که
چرا
«رفتار روزمرۀ افراد، سخنان و کارهای عادی آنها در برخورد با یکدیگر»
روندی
است.
 
ولی
تراکم زمانی و مکانی «رفتار روزمرۀ افراد، سخنان و کارهای عادی آنها در برخورد با یکدیگر»
اهمیت شگرفی در تعیین سرنوشت هر جریان سیاسی و اجتماعی
کسب می کند.
 
طبری
آهسته آهسته
جای خالی تئوری انقلابی ـ طبقاتی در حزب 
را
با
ملاک های رفتاری ـ گفتاری دلبخواهی ـ فئودالی ـ بورژوایی
پر می کند
و
اسمش
را
اتیک مارکسیستی
می گذارد.

اتیک
هم
در
قاموس طبری
فاقد ماهیت طبقاتی است.

احتمالا
در
ادامه این تحلیل
خواهیم دید.

ادامه دارد. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر