 
 
احسان طبری 
در بارۀ شیوۀ درستِ رفتارِ مبارزان با یکدیگر
[بحثی در بابِ اِتیکِ مارکسیستی]
منبع:
سایت نوید نو
 
منبع:
سایت نوید نو
ویرایش و تحلیل
از
یدالله سلطان پور
مبارزۀ اجتماعی 
دارای اِتیک [اخلاق و آدابِ] ویژهای است
 و 
یکی از مباحث حساسِ این پراتیک، 
عبارتست از ملاکهای رفتارِ مبارزان در درون حزب و جنبش [با یکدیگر].
رفتار روزمرۀ افراد، سخنان و کارهای عادی آنها در برخورد با یکدیگر، 
یک پروسۀ دائمیِ نامشهود است 
که 
هر واقعۀ جداگانه، 
هر بخش مجزای آن 
بیاهمیت بهنظر می رسد 
ولی در تراکمِ زمانی و مکانی، 
اهمیتِ شگرفی در سرنوشت یک جریانِ سیاسی و اجتماعی 
کسب میکند. 
لنین می گفت: 
 هرگز نسبت به چیزهای کوچک با بیاعتنائی ننگرید
 زیرا 
 "از خُرد است که کلان برمی خیزد."
شیوۀ رفتار و برخورد همرزمان در درون حزب و جنبش، 
از جمله یکی از منابع مهم پیدایش فضای روحی در درون حزب و جنبش است. 
رفتارِ صحیح مبتنی بر تفکرِ عینی و منشِ جمعی، 
این فضا را پیوسته مصفّا، نشاط آور و شفاف نگاه می دارد. 
رفتار غلط مبتنی بر تفکرِ ذهنی و منشِ فردی، 
آن را از تناقضاتِ مضر، هوای مسموم و کدر انباشته می کند، 
رگههای نفاق و افتراق را ژرف میکند 
و
 بسط می دهد، 
موجدِ بحرانهای شدید درونی میشود، 
نشاطِ مبارزه را زائل می سازد
 و 
لذا بدیهی است 
که
 کار 
را 
احیاناً به شکست ها، فروریختگیها و حتی زوال میکشاند.
لذا بسیار مهم است 
که
 بدانیم 
چگونه و بر اساس چه موازینی باید رفتار کرد: 
زیرا 
اساسِ حلِ علمی، 
حلِ مارکسیستی ـ لنینیستیِ این مسئله 
است، 
نه 
حلِ آن بر اساس واکنش های غریزی، سننِ نادرستِ معموله در اجتماع، سلیقهها و پسندها و الگوهای انفرادی.
بدیهی است 
که
 نگارندۀ این سطور
 از
 این تصور سادهلوحانه و ایدهآلیستی به دور است 
که
 گویا کافی است 
شیوۀ درستی 
توضیح داده شود 
و 
موازین و ملاکهای آن روشن گردد 
برای آنکه فوراً و خودبه خود، 
آن شیوه جانشین شیوۀ نادرست گردد. 
شیوههای نادرست مبتنی بر تفکرِ ذهنی و منشِ فردی
 دارای ریشههای عمیقِ طبقاتی، اجتماعی، تاریخی و روانی است 
و 
اکنون حتی تا آیندههای چشمرس سرسختی نشان میدهد 
و 
خواهد داد
 و 
به 
ضربِ اندرز 
نمی توان آنها را نابود کرد. 
با اینحال نمی توان تأثیرِ توضیح و تذکر را نیز نادیده گرفت.
یکی از مختصاتِ مثبت این توضیحات آنست
 که 
جانهای مستعد 
را 
مشتعل میکند 
و
 افکارِ آماده 
را 
بسیج مینماید. 
به
قول مارکس: 
"اندیشه وقتی در میانِ توده رخنه کرد، خود به قدرتِ مادّی مبدّل میگردد". 
تأثیر دیگرِ آن اینست 
که 
وقتی آدمی 
بر زیر و بمِ مطلبی 
آگاه بود، 
اگر بخواهد، بهتر 
میتواند آن را در اختیار خویش درآورد 
زیرا میگویند: 
"اختیار، جبرِ شناخته شده است."
ما مطالبِ مطروحه در این مقاله را بر اساس تجارب با انتزاع از حالاتِ مشخص و بدون توجه به اشخاص و حوادثِ کُنکِرت [Concerate = مشخص و تعیّن یافته] مطرح میکنیم 
و 
هدفِ ما، 
تسهیلِ مبارزه علیه یک سلسله روش های نادرست است. 
اینک پس از این مدخل، 
به
 اصل مطلب
 می پردازیم:
ادامه دارد.
 
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر