۱۳۹۹ اردیبهشت ۱۹, جمعه

خود آموز خود اندیشی (۲۳۲)



شین میم شین

نه 
اندیشه مادرزاد وجود دارد
و
نه
 اندیشیدن مادرزادی.
اندیشیدن
را
باید مثل هرعلم،
در روندی دشوار فراگرفت.

شیخ سعدی
(۱۱۸۴ ـ ۱۲۸۳ و یا ۱۲۹۱)
(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص ۲۶)

حکایت هفتم
 (دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۲۶ ـ ۲۸)

۱
تحمل کن، ای ناتوان از قوی
که روزی تواناتر از وی شوی.

معنی تحت اللفظی:
ای مستضعف
ستم وارده از سوی دشمن قوی پنجه
را
تحمل کن.
برای اینکه روزی قوی تر از او خواهی گشت.


سعدی
در این بیت شعر،
 دیالک تیک طبقه حاکمه و توده
را
به
شکل دیالک تیک توانا و ناتوان بسط می  دهد
 و
توده (ناتوان) ستمکش
 را
به
امید اینکه روزی قوی تر از ظبقه حاکمه (توانا) خواهد شد،
از مقاومت و پیکار نهی می کند.

سعدی
برای پشه و مور و حتی سنگریزه
 امکان تجمع و همبستگی و تحول کیفی قائل می شود،
 ولی برای توده مولد و زحمتکش
هرگز
چنین امکانی را نمی بیند.

سعدی
 توده مولد و زحمتکش را همواره به صورت افراد منفرد و مجزا در نظر می گیرد و هیچ گونه شانسی برای آنها در اتحاد و تغییر اوضاع نمی بیند.

سعدی
 تمامت استعداد و دانش خود را برای اقناع خلق به ضرورت ستمکشی و سکوت و سکون به کار می بندد.

او
اکنون به ستمکش امید می دهد، که روزی قوی تر از ارباب و خان و سلطان خواهد شد و انتقام خواهد گرفت و لذا همان بهتر که به جای اتحاد موروار و پشه وار وسنگوار، تن به تحمل ستم بدهد و به مقامت و پیکار نیندیشد.

سعدی
در
 این زمینه
تئوری همه جانبه ای
به
نام تئوری «تحمل و تسلیم و رضا»
 سرهم بندی کرده است
و
باب پنجم بوستان
را
به
 تئوری «رضا»
اختصاص داده است.

صبر و تحمل، تنها رهنمودی است که سعدی و به پیروی از او، حافظ می توانند به توده به اصطلاح ناتوان بدهند.

این که ناتوانان می توانند حداقل از مورچه ها و پشه ها پند گیرند و تشکیلات یکپارچه صنفی، سیاسی و طبقاتی خود را به وجود آورند و طرح نوئی پی افکنند،
 اصلا به خاطر سعدی و حافظ خطور نمی کند.

صبر و تحمل و رضای مورد نظر سعدی و حافظ
به
 انفعال مطلق آلوده
 است،
 به
 انتظاری منفعل، بی قانونمند و تصادفی
 آلوده است.

این صبر و تحمل از جنس تریاک است.

این تئوری ارتجاعی،
توده های مولد و زحمتکش را فلج می کند
و
روحیه پرخاش، مقاومت و پیکار
 را
 در آنها نیست و نابود می سازد:

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر