پروفسور دکتر اورسولا لمکول
(۱۹۳۷ ـ ۲۰۱۴)
برگردانی و درنگی
از
پ
مکتب تئوری تجربتی ـ تجزیتی ـ تحلیلی
۱
· تئوری ئی به نام تئوری تجربتی ـ تجزیتی ـ تحلیلی وجود ندارد.
۲
· تجربه یکی از زیرمفاهیم پراتیک است که ضد دیالک تیکی تئوری است.
۳
· تجزیه و تحلیل (آنالیز) متد و روش اند و نه تئوری.
· تجزیه و تحلیل (آنالیز) در دیالک تیک آنالیز و سنتز (ترکیب) وجود دارد و متد در دیالک تیک تئوری و متد.
۴
· استاد دانش کاه امپریالیستی عاجز از تمیز «هر» از «بر» است.
تئوری اسنسیالیستی و دیالک تیکی ـ تاریخی دارای سمتگیری تاریخی اند.
یعنی در صدد درک کلیت جامعه بشری اند.
۱
· منظور از سمتگیری تاریخی چیست؟
۲
· اولا تئوری علمی نمی تواند سمتگیری داشته باشد.
· تئوری علمی می تواند در تحیل نهایی محتوای طبقاتی داشته باشد.
· در هر تئوری علمی منافع طبقاتی معینی انعکاس می یابند.
۲
· ثانیا کلیت جامعه بشری نه موضوع تئوری های علمی، بلکه موضوع ماتریالیسم تاریخی (فلسفه مارکسیستی) است.
۳
· استاد دانش کاه امپریالیستی از تفاوت علوم با فلسفه خبر ندارد.
تئوری تجربتی ـ تجزیتی ـ تحلیلی بر آن است که درک علمی کلیت جامعتی اصولا محال است.
و لذا وظیفه تئوری علمی بسنده کردن به طرح فرضیه ها راجع به زیرپیوندها و به محک آزمایش زدن آنها ست.
اگر این فرضیه ها از محک آزمایش سر بلند بیرون آیند، مطمئن تلقی می شوند و به صورت تئوری در می آیند.
۱
· اساتید دانش کاه امپریالیستی خرافات خیالی خود را تئوری علمی قلمداد می کنند و بعد دعاوی دلبخواهی به آنها نسبت می دهند.
۲
· تجزیه و تحلیل و تجربه متد کند و کاو مسائل مختلف اند و محدود به عرصه معینی از واقعیت عینی نیستند.
۳
· همه مسائل همه عرصه های واقعیت عینی را می توان مورد تجزیه و تحلیل و ترکیب قرار داد و به محک تجربه زد.
۴
· این ادعا که درک کلیت جامعتی محال است، اساسا ضد علمی و خرافی است.
· کل جامعه بشری به طور کلی را می توان با مفاهیم و مقولات و قوانین ماتریالیسم تاریخی مورد بررسی علمی قرار داد و درک کرد و توضیح داد.
تئوری های مطروحه در این کتاب، بدون استثناء، «تئوری های کوتاهبرد» مکتب تئوری تجربتی (تجربی) ـ تجزیتی (تجزیه ای) ـ تحلیلی اند که می توانند کمکی برای درک مقاطعی از سیاست بین المللی باشند.
هدف این آنتولوژی (مجموعه مطالب) اثبات این اندیشه است که «تئوری عام» روابط بین المللی که برای دعاوی مبتنی بر متدهای علمی ـ اجتماعی کافی باشد، وجود ندارد.
هر تلاشی در جهت درک بغرنجیت همه روابط بین المللی به مدد یک تئوری توضیحگر به ناگزیر در معرض خطر تقبل و یا توسعه مقولات فکری هنجاری ـ متافیزیکی و یا هنجاری ـ ماتریالیستی قرار می گیرد و در نتیجه سلب علمیت می شود.
۱
· بدین طریق، اساتید دانش کاه امپریالیستی منکر لیاقت علمی و فلسفی و اسلوبی (متدیکی) بشر برای درک و توضیح مسائل جامعه بشری می شوند و به بررسی بندتنبانی اجزایی از واقعیت عینی بسنده می کنند.
۲
· دلیل این عوام وارگی و عوام فریبی این است که شناخت هستی جامعتی با منافع طبقاتی بورژوازی امپریالیستی ناسازگار است و برای این طبقه اجتماعی مرتجع حتی خطرناک است.
· چون شناخت هر چیزی خواه و ناخواه تحول انقلابی آن را الزامی می سازد.
· بورژوازی اما می خواهد که جامعه سرمایه داری را پایان تاریخ و تحول جامعتی جا بزند.
· به همین دلیل شناخت جامعه بشری را محال جا می زند.
پایان
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر