۱۴۰۲ تیر ۵, دوشنبه

فرهنگ مفاهیم سیاسی (م) مسئله اساسی فلسفه (۱)

Grundfragen der Philosophie Ernst Bloch Taschenbuch Deutsch 2010 Suhrkamp

هیئت تحریریه کلکتیو

برگردان 

شین میم شین

 

۱

·    مسئله اساسی فلسفه به رابطه ماده (طبیعت، وجود، واقعیت عینی) و شعور (مفاهیم، افکار، عقاید و غیره) از سویی و به مسئله قابل شناخت بودن جهان از سوی دیگر اطلاق می شود.

 

·    مراجعه کنید به ماده، قابل شناخت بودن جهان

 

قابل شناخت بودن جهان

 

۱

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/11256

 

۲

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/11263

 

پایان

 

۲

·    مسئله اساسی فلسفه را برای اولین بار فریدریش انگلس فرمول بندی کرده و اهمیت آن را توضیح داده است.

 

۳

·    فریدریش انگلس، مسئله اساسی فلسفه را عالی ترین مسئله فلسفه دانسته است.

 

 ۴

·    برای اینکه تقسیم بندی (طبقه بندی) نگرش های فلسفی و سیستم های فلسفی به دو سمتگیری اساسی متضاد، یعنی ماتریالیسم و ایدئالیسم و حل بنیادی کلیه مسائل فلسفی مهم، وابسته به طرز پاسخگویی به مسئله اساسی فلسفه (طرز حل مسئله اساسی فلسفه) است.

 

·    مراجعه کنید به ماتریالیسم، ایدئالیسم

 

ماتریالیسم

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/3767

 

 

ایدئالیسم

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/6034

 

 

(مسئله اساسی فلسفه

در

سه عرصه اساسی زیر

 (واقعیت عینی، جامعه، تفکر)

به سه صورت زیر

مطرح و حل می شود:

 

الف

دیالک تیک ماده و روح

و

یا

دیالک تیک وجود و شعور

(مهمترین دیالک تیک ماتریالیسم دیالک تیکی)

 

ب

دیالک تیک وجود جامعتی و شعور جامعتی

(مهمترین دیالک تیک ماتریالیسم تاریخی)

 

پ

مسئله قابل شناخت بودن جهان

(مهمترین مسئله تئوری شناخت)

 

ماتریالیست ها

ماده را مقدم بر روح

وجود را مقدم بر شعور

وجود جامعتی را مقدم بر شعور جامعتی

می دانند

و

جهان را قابل شناخت می دانند.

 

ایدئالیست ها

روح را مقدم بر ماده

شعور را مقدم بر وجود

شعور جامعتی را مقدم بر وجود جامعتی

می دانند

و

جهان را غیر قابل شناخت می دانند.

مترجم)

 

ادامه دارد.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر