پروفسور دکتر گئونتر کروبر
برگردان
شین میم شین
۱۰
· تصادف را مکمل و فرم نمودین ضرورت نامیدن، به معانی زیر است:
الف
· حاکی از آن است که ضرورت و تصادف پیوند ناگسستنی با یکدیگر دارند.
(به عبارت دیگر،
ضرورت و تصادف پیوند دیالک تیکی با هم دارند.
مترجم)
ب
· حاکی از آن است که ضرورت ـ به لحاظ عینی ـ بر تصادف تقدم دارد.
(به عبارت دیگر،
در دیالک تیک ضرورت و تصادف
نقش تعیین کننده از آن ضرورت است.
مترجم)
پ
· تصادف به مثابه حکمران سطح پدیده ها، به لحاظ معرفتی ـ نظری نقطه آغازین برای شناخت ضرورت است که به برکت تحلیل کلیه پیوندهای تصادفی و پس از برملا ساختن ماهیت، ضرورت مورد شناسائی قرار می گیرد.
(به عبارت دیگر،
دیالک تیک ضرورت و تصادف
را
باید به شکل دیالک تیک فرم نمودین و محتوای ماهوی بسط و تعمیم داد.
مترجم)
ت
· وجود عینی تصادفات در کردوکاراجتماعی نقش مهمی بازی می کند.
ث
· مارکس در نامه ای به کوگلمن (۱۷ ماه آوریل سال ۱۸۷۱) می نویسد:
۱
· «بنای تاریخ انسانی از سویی می توانست به مراتب سهلتر انجام گیرد، اگر مبارزه تنها در شرایط مطلوب و مناسب صورت می گرفت.
۲
· تاریخ انسانی از سوی دیگر، خصلت عرفانی به خود می گرفت، اگر تصادفات نقشی بازی نمی کردند.
۳
· این تصادفات البته وارد جریان عمومی توسعه می شوند و به وسیله تصادفات دیگر خنثی می گردند.
(مثال:
در تنیس، گاهی توپ یکی از بازی کن ها به تور تنیس می خورد، و به پهنه بازی حریف می افتد.
این یک تصادف است.
این تصادفات اما دیر یا زود، با تصادفات مشابه به نفع حریف (خوردن توپ حریف به تور تنیس و اتفادنش به پهنه بازی کن دیگر)
خنثی می شود.
مفسران تنیس هم به تجربه به این حقیقت امر پی برده اند
و
سخن مارکس را تکرار می کنند.
مترجم)
۴
· اما تسریع و یا تعویق امر وابسته به چنین تصادفاتی است:
· از آن جمله است، «تصادف» خصلت شخصیت هائی که در رأس جنبش قرار می گیرند و نقش مهم مثبت و یا منفی ایفا می کنند.»
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر