شین میم شین
باب دوم
در احسان
حکایت سیزدهم
(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۶۶)
بخش سوم
۱
کزین پس، به کنجی نشینم چو مور
که روزی نخوردند پیلان، به زور
معنی تحت اللفظی
پیلان با زحمت رزق خود را به دست نیاورده اند.
پس تلاش برای معاش بیهوده است.
مرد
در این بیت شعر،
از تئوری به پراتیک برمی گردد.
او از پراتیک نتیجه گرفته،
که
خدا
روزی رسان مطمئن همه موجودات،
به قول سعدی
از کرمی بی دست و پا در زیر صخره ای عظیم تا روباه بی دست و پا در کویر بی آب و علف
است
و
اکنون می خواهد صحت اندیشه خود را در کوره پراتیک در مورد شخص خودش مورد آزمایش قرار دهد.
بهم حک تجربه شخصی بزند.
این سیر و سرگذشت اجتناب ناپذیر دیالک تیک پراتیک و تئوری است.
تئوری از پراتیک برمی خیزد و بیدرنگ برای کشف صحت خود و علاوه بر آن برای تغییر واقعیت عینی، به پراتیک برمی گردد.
چرا که پراتیک فقط برای تعیین حقیقت احکام نیست.
پراتیک علاوه بر آن وسیله تغییر واقعیت عینی است.
پراتیک انسان را (مثل دلالی، مثل واسطه ای، مثل میانجی ئی) به واقعیت عینی (طبیعت و جامعه و جهان) پیوند می دهد.
در نتیجه این پیوند و در روند این پیوند
است
که
واقعیت عینی تغییر می یابد و همزمان انسان را، یعنی تغییر دهنده خود را تغییر می دهد.
پراتیک
دیالک تیک طبیعت و انسان
را
امکان پذیر و برقرار می سازد.
این دیگر به مذاق سعدی خوش نمی آید:
مرد حسابی،
نتیجه ات را گرفتی، سرت را بینداز پایین و برو پی کارت در مزرعه و باغ و کارگاه.
آزمایش شخصی برای چیست؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر