نظام
به عبارت دقیقتر
زیربنای اقتصادی جامعه است.
حاکمیت طبقاتی است.
حامل و ستون فقرات نظام جامعتی
مناسبات تولیدی
است.
همه کاره در هر جامعه
طبقه حاکمه
است
که
مالک وسایل اساسی تولید
است.
هیئت حاکمه
نماینده و مأمور طبقه حاکمه است.
ما با دیالک تیک طبقه حاکمه و هیئت حاکمه
با دیالک تیک زیر بنای اقتصادی و روبنای ایده ئولوژیکی
سر و کار داریم.
این یکی از مهمترین کشفیات مارکس است
که
جامعه شناسی
را
به علمی از طراز علوم تجربی و ریاضی
تبدیل کرده است.
به دو دو تا چهار تا تبدیل کرده است
و
فاتحه ای بر هارت ها و پورت ها
خوانده است.
سران نظام
نه سید علی و سلیمان بی مخ و امثالهم
بلکه اعضای طبقه حاکمه اند
که اصلا قابل رؤیت نیستند.
هیتلرها مأمور بوده اند.
کنسرن های امپریایلستی و قبل از همه اولیگارشی مالی
سر بوده اند و سرور بوده اند.
همه کاره بوده اند.
با مرگ هیتلر
در طویله
به همان لولای مولا چرخیده است.
با مرگ شاه و شیخ
هم
به همین سان بوده و خواهد بود.
این چیزها
الفبای مارکسیسم اند و ندانستن شان شرم انگیز است.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر