برگردان
دیالک تیک پیوست و گسست
ادامه
الف
پیوست و گسست (تداوم و شکست)
در
فلسفه ماقبل مارکسیستی
۱
· در فلسفه ما قبل مارکسیستی، مفاهیم «پیوست» و «گسست» عمدتا به مثابه مفاهیمی که همدیگر را مستثنی می سازند، مطرح بوده اند.
۲
· از این رو ست که ما در تاریخ فلسفه و علوم منفرد با نظرات متضاد و مغایر با هم راجع به طبیعت پیوسته و یا گسسته حرکت و فرم های وجودی ماده روبرو می شویم.
۱
پیوست و گسست (تداوم و شکست)
در
فلسفه زنون و ارسطو
· معماهای (اپریوری های) معروف فیلسوف یونانی موسوم به زنون و همچنین تلاش های ارسطو برای اثبات بطلان آنها بر تصوری از پیوست (تداوم) محض حرکت، مکان و زمان استوار بوده اند.
۲
پیوست و گسست (تداوم و شکست)
در
اتمیسم
· دموکریت و اپیکور در اتمیسم خود ـ بر خلاف آنان ـ برای جرم، حرکت، مکان و زمان طبیعتی گسسته قائل بوده اند.
· مراجعه کنید به اتمیسم
اتمیسم
(اتمیستیک)
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/7743
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/7742
۳
پیوست و گسست (تداوم و شکست)
در
فلسفه اسکولاستیک
· فلسفه اسکولاستیکی قرون وسطی به پیروی از ارسطو پیوست (تداوم) محض جهان را به مقام یکی از جزم های ٔدگم های) خود ارتقا می دهد.
۴
پیوست و گسست (تداوم و شکست)
در
فلسفه لایب نیتس
· تعالیم اوولوسیونیستی لایب نیتس نیز که جهش را در طبیعت رد می کند، بر اندیشه پیوست (تداوم) محض در طبیعت استوار است.
۵
پیوست و گسست (تداوم و شکست)
در
فلسفه جان لاک
· جان لاک هم ایده پیوست (تداوم) محض مکان و زمان را مبرهن می داند.
۶
پیوست و گسست (تداوم و شکست)
در
فلسفه برونو، گالیله، بیکن، گاسندی و هیوم
· از سوی دیگر برونو، گالیله، بیکن، گاسندی و هیوم مکان و زمان را متشکل از اجزای کوچک تقسیم ناپذیر با خصلت گسسته می دانند.
۷
پیوست و گسست (تداوم و شکست)
در
فلسفه کانت
· بعدها این نظرها را کانت مورد انتقاد قرار می دهد:
· او در آنتی نوم ساده و مرکب خود عمدتا بر مفهوم پیوست (تداوم) محض مکان و زمان اشاره می کند.
(آنتی نوم
به معنای آغازینش عبارت است از تناقض منطقی میان احکامی که هرکدام باید به دلیلی درست تصور شوند.
آنتی نوم
زمانی می تواند پدید آید که از دو حکم متناقض
یکی درست باشد و دیگری به دلیل من در آوردی ئی
درست پنداشته شود،
بی آنکه در واقع درست باشد.
چنین آنتی نومی زمانی هم می تواند پدید آید که تناقض میان دو حکم که صحت شان به اثبات رسیده و پذیرفته شده، تناقضی ظاهری باشد.
مترجم)
۸
پیوست و گسست (تداوم و شکست) در فلسفه هگل
۱
· تنها هگل است که با تجزیه و تحلیل آنتی نوم های کانت اعلام می دارد که «هیچ کدام از این تعین ها به تنهائی حقیقت ندارد.
· آنچه حقیقت دارد وحدت آنها ست.»
۲
· خصلت ایدئالیستی دیالک تیک هگل اما مانع آن می شود که او پیوست و گسست (تداوم و شکست) را گشتاورهای همتراز واقعیت بداند:
· در حالی که او پیوست (تداوم) را به مثابه تعین ماهوی مکان و زمان می داند، گسست (شکست) را تنها به مثابه نفی انتزاعی پیوست (تداوم) قلمداد می کند.
۳
· محدودیت درک هگل در باره رابطه پیوست و گسست (تداوم و شکست) حاکی از این نیز است که به نظر او تحولات کیفی از تغییرات پیوسته (مداوم) کمی نشئت نمی گیرند:
· «پیوست (تداوم) عبارت است از خود همانندی.
· خود همانندی خیلی ها که به مستثنی کننده بدل نمی شود.»
۴
· «پیوست (تداوم) عبارت است از «جریان ...
· جریانی که به کیفیت بدل نمی شود.»
· (هگل، «منطق»، ص ۱۸۰، ۱۸۲، ۱۹۱)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر