پروفسور دکتر گونتر کروبر
برگردان
شین میم شین
مقوله پیوند در فلسفه عصر جدید
۱
مقوله پیوند در فلسفه فرانسیس بیکن و جان لاک
جان لاک
(۱۶۳۲ ـ ۱۷۰۴)
فیلسوف انگلیسی
نماینده اصلی امپیریسم
از شخصیت های برجسته روشنگری انگلیس
از تئوریسین های قرارداد اجتماعی
اعلامیه استقلال آمریکا، قانون اساسی آمریکا و انقلاب فرانسه
تحت تأثیر فلسفه سیاسی او بوده اند.
۱
· فرانسیس بیکن و جان لاک این طرز تفکر را از عالم علوم طبیعی به خطه فلسفه می آورند و به درجه طرز تفکر عام، به درجه طرز تفکر متافیزیکی (ضد دیالک تیکی) ارتقا می دهند.
۲
· طرز تفکری که جهان را به عنوان تلنباری از چیزها و روندهای مجزا و بی پیوند در نظر می گیرد.
۳
· این طرز تفکر بعدها به سدی جدی در برابر پیشرفت علوم بدل می شود.
۴
· موفقیت های چشمگیر علوم در قرون هجدهم و نوزدهم، به ویژه کشف پیوند میان فرم های مختلف حرکت ماده و رشد و توسعه تئوری پیدایش انسان، پیوندهای عینی کشف شده توسط مارکسیسم میان عرصه های مختلف حیات اجتماعی انسان ها، میان نیروهای مولده و مناسبات تولیدی، میان وجود جامعتی و شعور جامعتی و غیره زمینه لازم را برای غلبه بر طرز تفکر متافیزیکی (ضد دیالک تیکی) آماده می سازند.
۲
مقوله پیوند در فلسفه هگل
۱
· هگل در اولین دهه های قرن نوزدهم می کوشد تا کلیت جهان طبیعی، تاریخی و فکری را به مثابه روندی واحد نشان دهد و پیوند درونی در این حرکت و توسعه را به اثبات رساند.
۲
· اما در دیالک تیک هگل، پیوند فراگیر کلی جهان به شکلی مخدوش نشان داده می شود:
· به قول مارکس و انگلس، «چون در دیالک تیک هگل همان وارونه گی کلیه پیوندهای متقابل واقعی حاکم است که در بخش های دیگر سیستم او.»
· (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۰، ص ۳۳۵)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر