۱۴۰۱ اسفند ۴, پنجشنبه

خود آموز خود اندیشی (۶۱۶)

Bild

شین میم شین

باب دوم

در احسان

حکایت دهم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۶۶)

بخش دوم

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!
 

۱

بزرگی اش سر در تباهی نهاد

عطارد قلم در سیاهی نهاد

 

سعدی

در این بیت شعر،

برای توضیح سقوط فردی خداوند مال تندرو از مفهوم ایراسیونالیستی دیگری به نام «عطارد» استفاده می کند.

دیگر

از جزم «مشیت الهی» خبری نیست.

 

اول دور روزگار و بعد سیاره ای از سیارات منظومه شمسی

مسئول تباهی بزرگی خداوند مال قلمداد می شوند.

 

حدود صد سال بعد،

جانشین بلافصل سعدی،

خواجه ای از خواجگان شیراز اعلام خواهد کرد که پشت سر همه این عوامل موهوم از چرخ و فلک و گردون و روزگار و عطارد و غیره

 شخص شخیص خدا ایستاده است:

 

گر رنج پیشت آید و گر راحت، ای حکیم

نسبت مکن به غیر، که اینها خدا کند.

 

معنی تحت اللفظی:

رنج و راحت

را

به این و آن

مثلا به چرخ و فلک و گردون و روزگار و عطارد و غیره

نسبت مده.

رنج و راحت

مشیت شخص شخیص خدا ست.

 

سعدی

نمی خواهد و یا نمی تواند علل واقعی خانه خرابی خداوند مال را توضیح دهد

و لذا پای یک عامل ایراسیونال بنام «عطارد» را به میان می آورد.

 

عطارد که سیاره ای در منظومه شمسی است،

 ناگهان اهل قلم قلمداد می شود و قلم سیاه بر روزگار خداوند مال سیاهدل می کشد.

سعدی

را

اکنون دیگر نمی توان از حافظ باز شناخت.

 

از این نیمه ی خردستیز (ضد عقلی) سعدی

حافظ  تشکیل خواهد یافت.

 

سعدی و حافظ از لحاظ ماهیت و موضعگیری طبقاتی فرقی با هم ندارند.

 

تنها فرقی که سعدی و حافظ  با هم دارند،

همین است.

 

سعدی 

عمدتا خردگرا، اندیشنده، شناسنده، ماتریالیست و دیالک تیسین است،

ولی در مورد مسائل جامعتی

 خردستیز، خیالباف، ندانمگرا، ایدئالیست ومتافیزیسین می شود.

 

حافظ

 اما

از سر تا پا خردستیز، ندانمگرا، خیالباف، ایدئالیست و متافیزیسین است.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر