میم حجری
البته آن مرد خود یک مزدور حقیر بود که تنها فرمان ارباب استعمارگرش را عملی می کرد. او ساخته و پردازش شده ی امپریالیسم بود.
ناصر آقاجری
نه.
رضا پهلوی
فردی ارتشی بوده.
پس از غصب املاک فئودال ها
رضا خان شده است
و
می خواست جمهوری بسازد
که
با مخالفت طرفداران سلطنت قاجار و از آنجمله، ملک الشعرای بهار و میرزاده عشقی،
مواجه شده
و
سرانجام
سلطنت پهلوی را برپا داشته است.
هیچ شخصیتی مزدور کسی نیست.
هر طبقه اجتماعی
دیالک تیکی از «ملی» و بین المللی است.
نماینده هر طبقه اجتماعی
هم
متحد بین المللی دارد،
بی انکه مزدورش باشد.
به قول مش مارکس
سرمایه
دیالک تیکی از ناسیونال و انترناسیونال
است.
کار
هم
باید
دیالک تیکی از ناسیونال و انترناسیونال
باشد.
همین رضا شاه که خیلی از ساده لوحان
مزدور بریتانیا جا می زنند
بر ضد امپریالیسم انگلیس و فرانسه و امریکا و غیره
متخد نازیسم (فاشیسم آلمان) می شود
تا
از جنگ نازیسم بر ضد شوروی حمایت کند.
دانشگاه تهران را فاشیسم آلمان ساخته است.
محمدرضاشاه
هم
متحد طبقاتی بورژوازی امپریالیستی بود و نه نوکرش.
همان امپریالیسمی که فوندامنتالیسم را بر او ترجیح داد
و
محمد رضا بدون حمایت امپریالیسم تسلیم و سرنگون شد.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر