میم حجری
انگلس:
بورژوازی
همه چیز را
و از آنجمله تاریخ نگاری را
به کالا تبدیل می کند.
ماهیت بورژوازی
و
شرایط وجودی اش
ایجاب می کند که کالا را و تاریخ نگاری به مثابه کالا را
تحریف کند
و
تاریخ نگاری ئی اجرت بیشتر دریافت می کند که در راستای منافع بورژوازی
بهتر تحریف شده باشد.
این اندیشه انگلس را باید تحلیل مارکسیستی کرد.
خصلت کالایی همه چیز در جامعه سرمایه داری و حتی در جوامع ماقبل سرمایه داری
چیزی اوبژکتیو است و نه سوبژکتیو.
این خود سیستم سرمایه داری است که همه چیز را به کالا تبدیل می کند و نه بورژوازی.
حتی
در جوامع اشتراکی آغازین کالا وجود داشت و مبادله می شد.
کالا = چیزی که در اثر کار مادی و فکری تهیه و تولید شده باشد.
مثلا ماهی صیادی می تواند به عنوان کالا با هندوانه دهقانی به عنوان کالا مبادله شود.
مبادله هم شده است.
خود بورژوازی
محصول این سیستم است و به ساز قوانین عینی اش باید برقصد.
تاریخ نگاری
هم
نوعی کار است.
کار فکری است.
طبیعی است که مولد (مورخ) مثل مولد کار مادی
اجرت بگیرد.
کیفیت اثر مورخ
وابسته به تعلقات طبقاتی او و جهان بینی او ست.
بینش روشنفکر بورژوا
به واسطه تعلقات طبقاتی اش مشروط و محدود می شود.
تحریف تاریخ
چه بسا ناخودآگاه است.
طبقاتی است.
ایده ئولوژیکی است.
کشف حقیقت
دلبخواهی نیست.
منافع طبقاتی
تاریخ نگار را و شاعر و نقاش و غیره را
هم
کور و کر و خر
می کند
و
هم
بصیر و تیزگوش و تیزاندیش و تیزهوش.
علاوه بر این
بورژوازی
هرگز در صدد تحریف کالایی برنمی آید.
کالا منبع سود او ست
کالا برای بورژوازی
مثل خدا ست.
پرستیده می شود.
اتفاقا
بورژوازی کالاها را روزبه روز با کیفیت و کمیت بهتری به بازار می آورد.
مثال
ماشین رختشویی امروز
هزاران بار بهتر از ماشین رختشویی ۱۰ سال قبل است.
داروها و میوه ها و دام ها و دانه ها و نان ها و آب ها و مساکن و غیره
هم
روز به روز بهتر و بیشتر می شوند.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر