گاف سنگزاد
Für Krieg sind immer die, die nicht hingehen müssen.
همیشه
کسانی از جنگ طرفداری می کنند، که نباید به جبهه روند.
آنتیه ملر
دومه نیکو لوسوردو
فیلسوف ایتالیایی
حال و هوای سکنه کشورهای اروپایی
را
در سال های قبل از جنگ جهانی اول
در
اثری تحت عنوان همبود، مرگ، هایدگر و ایدئولوژی جنگ
(۱۹۹۵)
تشریح کرده است:
اکثریت قریب به اتفاق روشنفکران فئودالی ـ بورژوایی کشورهای اروپایی
حسرت جنگ در دل داشته اند:
از توماس مان نویسنده معروف آلمان تا ویتگنشتاین فیلسوف عجق ـ وجق امپریالیستی.
البته توماس مان پس از تجربه ذلت جنگ جهانی اول با ۱۰ تا ۲۰ میلیون قربانی و میلیون ها علیل و ذلیل
مثل سگ پشیمان می شود.
ویتگنشتاین
داوطلبانه
در
جنگ جهانی اول
به جبهه رفته بود
و
از بی رغبتی سربازان به کشت و کشتار،
چنان به خشم درآمده بود، که قصد خودکشی در جبهه را داشت.
خانم نویسنده ای
(اطریشی ساکن امریکا)
همین چند سال قبل
کتاب ۵۰۰۰ صفحه ای راجع به جنگ جهانی اول منتشر کرده
و
دلیل شروع جنگ
را
زندگی کسالت بار خلایق
قلمداد کرده است.
این بدان معنی است
که
در ایده ئولوژی طبقات حاکمه انگل
جنگ
نوعی تفنن و تفریح
است.
اگر کسی اثر تولستوی تحت عنوان جنگ و صلح را خوانده باشد و یا به صورت فیلم دیده باشد،
شاهد شور و شوق جنون آمیز کودکان و نوجوانان و جوانان متعلق به اشرافیت فئودالی روس به جنگ و کشتار می شود.
جنگ مثل سکس و سفر
تنها طریق رفع کسالت طبقات اجتماعی انگل است.
این زباله ها
از
جنگ و جنایت
به لذتی در حد اورگاسم می رسند
و
کیف خر می کنند.
بی دلیل نیست
که
محتوای بخش اعظم فیلم ها و کتاب های طوایل فئودالی و امپریالیستی
به
جنگ و جنایت و خونریزی
اختصاص یافته است.
این تصور آنتیه ملر
که
طرفداران جنگ
کسانی اند که مجبور به رفتن به جبهه نیستند،
فقط تا حدودی اعتبار دارد.
حتی شازده انگلستان در جنگ عراق شرکت داشت،
همان شازده ای که در جشنی البسه آدولف هیتلر را در برکرده بود.
جلوی پوتین و پالان و چارق و نعلین
را
نگیرند،
داوطلب رفتن به جبهه می شوند
و
تا حظ عظیم از کشتار توده گرفتار در چنگ لاشخوران ببرند.
انگلی که آجر را فقط برای زدن بر سر مظلومی به کار برده است،
به آسانی خوردن آب خنک در گرمای سوزان کربلا
حاصل زحمات توده مردم
را
به خاک و خاکستر تبدیل می کند،
بی انکه خمی به ابرو بیاورد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر