۱۴۰۰ مرداد ۱۱, دوشنبه

زندگی مارکس و انگلس (۵)

 Friedrich Engels (links) mit seinem Freund Karl Marx und dessen Töchtern, wahrscheinlich in den 1860-ger Jahren


هاینریش گمکوف

برگردان

شین میم شین

 

۳

شهر رومی در استان موزل

 

کارل

با دیدگان باز از گردنه زندگی می گذشت.

 

راه هر روزه او از خانه تا مدرسه

 از بازار اصلی شهر می گذشت که محل تجمع دهقانان فقیر بود

و

از محله فقیرنشین شهر می گذشت

و

او

شاهد هر روزه ذلت کارگران روز مزد ، بیکاران و بیماران بود.

 

البته خانواده مارکس

کمبود نمی شناخت.

 

هاینریش مارکس

پدر کارل

و

هنریه ته

مادرش

برای فرزندان خود زندگی مقبولی مهیا می کردند.

کارل

بزرگ ترین فرزند خانواده بود که از ۴ پسر و ۵ دختر تشکیل می یافت.

چون

موریتس داوید

پسر اول خانواده در سال ۱۸۱۹ مرده بود.

 

کارل

در جمع خواهران و برادرانش

طفولیت خوشی داشت.

سرخوش و خشنود

به دنبال خواهران و برادرانش می گذاشت و یا آنها را از تپه مارکوس بسان اسب های درشکه چهار نعل به پایین می راند.

مادر و پدرش

عمیقا

عاشقش بوده اند.

 

مادرش

او

را

بچه بخت

می دانست.

 

پدرش

انتظارات بزرگ از او داشت

و

امیدوار بود که او رد پای او را پی بگیرد

و

آن شود که خودش در دوره جوانی آرزو کرده است:

قاضی و استاد علم الحقوق بزرگ

وکیل مدافع خردگرا و هومانیته گرای احترام انگیز.

 


 

خانه ای که کارل در ۵ ماه مه در سال ۱۸۱۸ به دنیا آمده و خانه دوره جوانی اش

هر دو هنوز هم هستند

که فاصله کوتاهی با عمارت معروف باقی مانده از زمان روم باستان، یعنی اعمارت پورتا نیگرا، امفی تئاتر روم و ویرانه گرمابه های قیصر روم

دارند.

 

کارل نوجوان

در این آثار باستانی

نیروی خلاق بشر را می دید.

زیبایی هنر را

و

مسئولیت هر نسل جدید در تاریخ را.

 

  شهر تریر که مدتی اقامتگاه قیصر روم و از قرن ۴ اقامتگاه استقف بو

د، به ۲۰۰۰ سالگی تاریخی خویش پا می گذاشت.

 

گذشته شهر تریر

همواره پر تحرک بوده است.

اما

۲۵ سال اخیر

 ناآرام ترین ایام

در

تاریخ دراز شهر تریر  و ضمنا کل استان موزل و راینلند

 بوده است

که

تحت تأثیر انقلاب بورژوایی فرانسه (۱۷۸۹ ـ ۱۷۹۴) قرار داشته است.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر