جمعبندی
از
مسعود بهبودی
اندکی اندر باب فرمالیسم
حجاب نه لباس دینی و یا لباس حکومتی ـ اسلامی
بلکه چیزی است که فقط جهت استحمار و تحقیر زنان درست شده
که مرد ازاد باشد به عنوان مرد
و نه به عنوان پدر وشوهر و برادر.
عبدی
۱
حجاب
فرم است
۲
حجاب
فرم پوشش است.
۳
بی حجابی هم
فرم است
فرم پوشش است.
۴
رضا شاه کشف حجاب می کرد
با این شعار که جامعه را مدرنیزه می کند.
۵
این مدرنیزاسیون اما
کمترین ربطی به مدرنیته (تجدد) نداشت
۶
چون
مدرنیته می بایستی به گسترش خردگرایی، راسیونالیته، ایندیویدوئالیته، آزادی فردی، آزادی بیان و قلم و انجمنها و احزاب و مطبوعات و غیره منجر شود.
۷
کشف حجاب
فرمی از فرمالیسم به نیت مدرن نمایی برای ممالک غربی بوده است و بس.
کشف حجاب با اتحاد با فاشیسم
همراه بوده است.
یعنی با اتحاد با بدترین دشمن مدرنیته و راسیونالیته توأم بوده است.
۸
یعنی
فرمی بی محتوا بوده است.
۹
تحمیل حجاب
ضد دوئالیستی کشف حجاب
است
و بسان ان
چیزی فرمالیستی است
و به نیت سنتی نمایی است
حجاب
پرچم فرمالیستی فوندامنتالیسم است که همشیره فاشیسم است.
تحمیل حجاب
با
افتتاح خانه های عفاف و فروش کالای سکس به زوار طویله همراه است.
یعنی
ربطی به
پاک و پارسا سازی زنان جامعه ندارد.
۱۰
رضاشاه و آتا تورک
به مدرنیته گرایی فرمال
تظاهر می کردند
و
فوندامنتالیسم اسلامی سنی و شیعی
به
ترادیسیونالیسم (سنتگرایی) فرمال
تظاهر می کنند.
۱۱
یعنی
از عنصری فرمال (سطحی و صوری و بند تنبانی)
پرچم ایده ئولوژیکی فاشیستی و فوندامنتالیستی
می سازند و به استحمار خلایق می پردازند.
۱۲
تماشایی می دانید چیست؟
۱۳
تماشایی این است
که
در
شرق فوندامنتالیسم زده
بی حجابی
یعنی فرم پوشش غربی
ایدئالیزه می شود
و
در
غرب امپریالیستی
برعکس
حجاب اسلامی
به عنوان پدیده عنقلابی مدرنی
ایدئالیزه می شود
و
برخی از هنرمندان امپریالیستی
از حجاب
به عنوان
فرمی از مقاومت زنان تئوری می بافند
و
طولی نخواهد کشید
که
حجاب
به
عنوان مدل جدیدی در صنایع مد
مد شود.
یعنی
در
جهت معکوس
ایدئالیزه شود.
۱۴
ما در عصر فرمانفرمایی فرم
عرعر می کنیم
۱۵
همه چیز
صوری و سطحی و فرمال و بند تنبانی و تقلبی و قلابی و مصنوعی و تصنعی است
از
جنبش می تو
تا
جنبش محیط زیست
از حقوق بشر تا حقوق جانور
همه چیز در خدمت طبقات حاکمه است
و
نه
در خدمت بشریت
یا فراگیری مارکسیسم و ورود به جرگه آدمیت
و یا ماندن در منجلاب خریت
هدایت
از همان اول می دانستم که اخوند و دربار
با هم دست به یکی کرده اند و سر مردم شیره مالیده اند.
۱
صادق هدایت
روشنفکر سطحی نگر و بی سوادی بوده است.
۲
هدایت
ظاهرا از ساده ترین دیالک تیک جامعه بشری بی خبر بوده است.
۳
از
دیالک تیک طبقه و ایده ئولوگ طبقه
که
فرمی از بسط دیالک تیک زیربنای اقتصادی و روبنای ایده ئولوژیکی
است.
۴
روحانیت و سلطنت
دو نماینده به ظاهر متفاوت طبقه حاکمه واحدی بوده اند:
۵
یعنی شاه و شیخ
هر دو
مأمور اشرافیت فئودال بوده اند.
۶
ضمنا
هر دو
بخشا
جزو و عضو طبقه حاکمه هم بوده اند.
۷
یعنی
سلطنت و روحانیت
یک پای شان
در
زیربنای اقتصادی جامعه
بوده
و
پای دیگرشان
در
روبنای ایده ئولوژیکی جامعه.
۸
یعنی
هم
از
توبره
می خوردند
(بهره مالکانه می گرفتند)
و
هم
از
آخور
(خمس و زکات و مال امام و مالیات و غیره)
۹
سلطنت
نماینده سیاسی طبقه حاکمه (اشرافیت فئودال)
بوده
و
روحانیت
نماینده ایده ئولوژیکی طبقه حاکمه
مذهب ایده ئولوژی طبقه حاکمه بوده است.
۱۰
این حقایق امور
الفبای مارکسیسم اند
و
ندانستن اینها
شرم انگیز است
واویلا
وا اسفا
۱
به حال و روز کسی
باید
بدون مرثیه
نشست و زار زد
که
عاجز از تمیز انگور از آدمی است
و
خیال می کند
آدمیان را می توان
بسان خوشه ای انگور داشت.
۲
به حال و روز کسی باید خون گریست
که
با این و آن
به
خلایق خرتر از خود
پز می دهد.
۳
یعنی
هنوز
به خودشناسی نرسیده است
چه رسد به بیگانه شناسی
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر