جمعبندی
از
مسعود بهبودی
خون گوارا
محمد زهری
(۱۳۰۵ ـ ۱۳۷۳)
... و تتمه
( ۱۳۴۸)
· به بالا،
· ابر
· بالاتر،
· ستاره
· باز بالاتر،
· کبود ِ خرقه ی خالی است
· نشان پیر بی پیری،
· که نامش بود
· و نامش بود روزی اول دفتر
· در این پهنای بی در نیست
· که را می جویی
· ای زین بسته بر شبدیز اندیشه
· گذشته از سواد ابر،
· بالاتر
· ز سر حد ستاره ،
· باز بالاتر .
· نشان بی نشان
· در خاک باید یافت
· که اینک از شیار خاک
· از خون ِ گوارا
چشمه های وحی می جوشد.
پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
هی کلانتر کجایی؟
۱
این فیلم باید تحلیل شود.
۲
کودک هوشمند
در
ستیز با سایه خویش
است.
۳
هدفش رهایش از شر سایه است.
۴
با مشاهده سبقت سایه ازش
به
هراس می افتد
و
عقب عقب
پا به فرار می گذارد
و زمین می خورد.
۵
شاعری از روسیه شعر زیبایی در این رابطه دارد که ما ترجمه اش را منتشر کرده ایم
۶
کودک در شعر شاعر
انتظار دیگری از سایه داشته است.
۷
سایه
اما
ناز میکند
و
کودک
قهر می کند و راه خود را در پیش می گیرد.
۸
بعد
متوجه می شود که سایه ذلیلانه به دنبالش افتاده است
اسماعیل خویی
از یاران نزدیک امیرپرویز پویان و فدائیان خلق بوده است.
۱
آن زمان خود خویی و فدائیان خلق
مثل فدائیان اسلام و مجاهدین خلق و اسلام و فوندامنتالیسم شیعی (خمینیسم) و فاشیسم (پان اسلامیسم)
طرفدار فئودالیسم بوده است.
۲
بخش اعظم سران فدایی
بچه فئودال و یا بچه تاجر بوده اند
۳
بیژن جزنی از جبهه نیمه بورژوا و نیمه فئودال ملی بوده است.
۴
پدر احمد زاده ها در همین ج. ا. پست و مقام داشته است.
۵
هم خویی و هم سران فدایی و مجاهد و هم اجامر جماران
دیری است که تحول طبقاتی یافته اند
و
بورژوا شده اند.
۶
خویی
مبلغ سرسخت کاپیتالیسم شده است و حتی جایزه باران شده است.
۷
مثل فرخ نگهدار و غیره
۸
طبیعی است که اکنون
پشیمان باشد.
۹
ایرادی هم ندارد.
۱۰
ایراد در سطح توسعه فکری نازل این جماعت است.
۱۱
اولا
نمایندگان ارتجاع سرخ و سیاه
مثلا خویی و نگهدار
باید از مردم ایران پوزش بخواهند که انقلاب سفید را
که در واقع
به
معنی اجرای جبری مفاد ضد فئودالی برنامه حزب توده غرقه در خون
بود
حمایت نکرده اند
و
نه
از شاه
که
جلاد حزب توده بود.
حزب توده ای که عمیقا ضد فئودال و ضد روحانیت بوده است.
۱۲
ثانیا
باید
اکنون
بسان نگهدار و غیره
به
حمایت از جمهوری جنگ و جنایت و جنون و خون اسلامی بپردازد.
۱۳
یعنی
رفرمیسم پیشه کند.
۱۴
چون دیگر فرق طبقاتی ماهوی میان اجامر جماران و خاندان پهلوی و مجاهدین جولیانی و فدائیان مولیانی و غیره
وجود ندارد:
همه سر و ته یک کالباس بی مزه اند.
۱۵
ثالثا
پسر شاه
بر خلاف پدرش پس از انقلاب سفید
انقلابی ـ بورژوایی نیمبند
نیست.
۱۶
اصلا
آدم نیست.
اشاره ای به افکار و اعمال احمد شاملو
۱
احمد شاملو
شاعری بی شعور و خردستیز بوده است.
۲
شعر احمد شاملو
در وهله اول
به درد عیاشان ماده و نر می خورد
تا
حریف را نرم و رام و خام و خر کنند و به تخت کشند و جنون طبقاتی خود را به مدد سکس مکانیکی تسکین بخشند.
۳
شعر احمد شاملو
ثانیا
به درد شیر کردن شیرخوارگان و ارسال آنان به جنگ شیران می خورد.
۴
فونکسیون نیچه ئیسم (و شاملوئیسم)
هم
همین است:
تشجیع و تهییج و تشکل مرده های بورژوایی (و فئودالی و روحانی)
و گسیل آنان به جنگ سوبژکت طراز نوین تاریخ یعنی پرولتاریا (و بورژوازی مدرن)
۵
اشعار و آثار احمد شاملو در شکست انقلاب بروژوایی سفید و پیروزی ارتجاع سرخ و سیاه (اشرافیت فئودالی و روحانی و بورژوازی سنتی ـ بازاری)
نقش مهمی به عهده داشته اند.
۶
شعر احمد شاملو
به
تجلیل افراطی و ایرئالیستی و ایراسیونالیستی شهدا از هر دار و دسته اختصاص داشته است.
۷
در
شعر احمد شاملو
نوجوان ۱۸ ساله هپیلی هپوی تروریستی
شیرآهنکوهمرد شده است
۸
در شعر احمد شاملو شهادت به طرز خردستیزانه ای ستوده شده است.
۹
خویشاوندی فاشیسم با فوندامنتالیسم (خمینیسم) همینجا آشکار می گردد.
۱۰
در شعر احمد شاملو خانه خرد اندیشنده به اتش کشیده می شود و خردستیزی و خریت بر تخت می نشیند.
۱۱
احمد شاملو
ضمنا
معتاد به تریاک و هروئین بوده است.
۱۲
علاوه بر این جد اندر جد نیچه ئیست و نازیست (فاشیست)
بوده است.
۱۳
سطر سطر لاطائلات احمد شاملو سرشته به تئوری فاشیستی نخبگان است.
۱۴
لاطائلات شاملو باید نقد شوند و نه نقل
حسین پژمان بختیاری
قطره ای آبم ز چشمی اشکبار افتاده ام
پاره ای آهم به راهی بیقرار افتاده ام
(اولا آه که افتادنی نیست.
ثانیا آه که به راه نمی افتد
آه
دود می شود و می رود بالا.
به قول مش قاسم والا
ثالثا راه که بیقرار نمی شود.
کاه می تواند بیقرار شود
اگر کسی اه بکشد.)
آتشم در خرمن امال خویش افکنده ام
ناله ام در دامن شبهای تار افتاده ام
(باشد
قبول
البته
اگر
افکنده ام
به
معنی افکنده شده ام،
باشد.
و گرنه اتش قاعدتا باید بیفتد.
ناله که شاعر در دامن چیزی و کسی نمی افتد
اشک در دامن کسی می افتد.)
بوسه ای نشکفته ام در موی او پیچیده ام
حسرتی بی حاصلم در پای یار افتاده ام
(حسرت که پای یار نمی افتد.
حسرت
به
عبث
به دنبال یار می افتد.)
گر جوانی می کنم در عشق او عیبم مکن
برگ خشکم در گریبان بهار افتاده ام
(قضیه عملا برعکس است پژمان پریشان عندیش
پیری که زن جوانتر از خود بگیرد
بیشتر احساس پیری می کند.
اگر هم خر باشد و احساس نکند
زن جوان
جوانی اش
را
مرتب به رخش می کشد و اعصابش را می کشد.
همسایه خرپول ما
زن جوان گرفته است
نه
کاسه و بشقابی در خانه او
سالم مانده
و
نه
اعصابی برای ما
از سر و صدای دعوای بی بند انها)
روزگاری
چون نگه
جا داشتم در چشم خلق
من که چون مژگان ز چشم روزگار افتاده ام
(این خیلی زیبا ست:
مثل نگاهی در چشمی جا داشتن.
شاهکار است.)
سینه ام لبریز گوهر بوده
وز (از) دریای عشق
چون صدف
با
دست خالی
برکنار افتاده ام
کیستم من؟
چیستم من؟
خسته ای دیوانه ای
نی غلط گفتم
که
از
دیوانگان
افسانه ای
(این که به معنی خارج شدن از طریق شعر و زدن به در و دیوار و بر و بیابان است.
مش پژمان.)
ویرایش:
کیستم من؟
چیستم من؟
خسته ای دیوانه ای
نی غلط گفتم
حریفی
کز قطار افتاده ام.
هر دو شعار
مشد آذر
از
اجامر کثافت جماران بوده اند
که
به خورد خلایق خر داده اند
تا
به نیابت از آنها عرعر کنند
و
اجامر
کیف خر کنند.
بنا بر تئوری مشد احمد
انسان مولود عشق است
و
نه
ورثه میمون
و
نه
نتیجه میلیون ها ساله تکامل ماده
و
نه
مخلوق کار
مقایسه ای به درخواست حریفی
۱
بحث بر سر خلاصه کردن ارتجاع در مجاهد و شازده
و
انقلابی جا زدن مسکوت کثافات جماران
است.
۲
جماران
(فاشیسم و فوندامنتالیسم)
نماینده و مظهر ارتجاع محض است.
۳
بدترین دشمن بشریت است.
۴
مجاهدین
را باید بررسی کرد.
۵
مجاهدین
اصلا
جریان سیاسی نیستند.
۶
مجاهدین
جریانی آنارشیستی - تروریستی اند
۷
سلطنت طلب ها
جناح دیگر بورژوازی اند
که مترقی تر و راسیونال تراز کثافات جماران اند
هنر در جمارانیان است و بس
امیر حسین کبیری
بسان آمنه
از ناحیه گردن گلوله خورد و مرد.
۲
گلوله گردن شناس
و
سرشناس
و
ت. شناس
از اختراعات علمای جماران است.
۳
گلوله های گردن شناس و سر شناس
در
کشور تحت سلطه جماران
نشان جهانیان داده شدند
که
اسمش روزی ایران بود.
۴
خیلی هم مشتری در سطح جهانی پیدا کرده اند.
۵
یکی از مشتریان مهمش لطان یابو
رفیق احمقی نجات
بود.
۶
گلوله های ت. شناس را در عراق نشان جهانیان دادند
مش دونالد
شخصا
زنگ زد
و از این گلوله ها
کلی سفارش داد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر