۱۳۹۸ خرداد ۲۹, چهارشنبه

خود آموز خود اندیشی (۱۴۶)

 

شین میم شین

نه اندیشه مادرزاد وجود دارد
و
نه اندیشیدن مادرزادی.
اندیشیدن
را
باید مثل هرعلم،
در روندی دشوار فراگرفت.


شیخ سعدی
(۱۱۸۴ ـ ۱۲۸۳ و یا ۱۲۹۱)
(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص  ۱۵ ـ ۲۲)

 حکایت دوم
بخش دوم


خردستیزی
 (ایراسیونالیسم)،
 دین و آئین حافظ
است.

مثالی چند
در
زمینه خردستیزی در فلسفه حافظ

۱

ز باده هیچت اگر نیست، این نه بس،
که
 تو
را
دمی ز وسوسه عقل
بی خبر دارد؟

معنی تحت اللفظی:
اگر
شراب
هیچ نفعی برای ما نداشته باشد،
همین
که
ما
 را
 از
 وسوسه ابلیس عقل
مصمون می دارد،
نفع کمی نیست.

۲
ز باده هیچت اگر نیست، این نه بس،
که
 تو
را
دمی ز وسوسه عقل
بی خبر دارد؟
  
حافظ
در
 این بیت غزل،
دیالک تیک غریزه و عقل
را
به
شکل دیالک تیک مستی و خردستیزی بسط می دهد
و
نقش تعیین کننده
را
از
آن غریزه (مستی) می داند.

حافظ
عقل
را
به
ابلیس
به
شر مطلق
به
مظهر بدی
تشبیه می کند
و
تحقیر می کند.

حافظ
به
عقل
همان صفتی
را
 نسبت می دهد،
که
عقلا
 به
غریزه 
(نفس اماره)
نسبت می دهند،
 صفت «وسوسه»
 را.

۳
ز باده هیچت اگر نیست، این نه بس،
که
 تو
را
دمی ز وسوسه عقل
بی خبر دارد؟

بیتی از غزلیات خواجه
نمی توان یافت
که
حاوی واژه می
نباشد
و
می
مورد تجلیل اغراق آمیز قرار نگرفته باشد.

دلیل تجلیل خواجه از می
فونکسیون خردستیز می
است
که
در
این
بیت غزل
از
صراحت بی چون و چرا
گذرانده می شود.


یکی
از
دلایل علاقه نیچه و علمای شیعه
به
خواجه
همین خردستیزی عمیق او
ست.

نیچه
مؤسس خردستیزی (ایراسیونالیسم)
بوده است.

مراجعه کنید
به
خرد
خردستیزی

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر