۱۳۹۸ تیر ۱, شنبه

پروا و پرواز و پارس و پرخاش (۷۹)


جمعبندی
از
مسعود بهبودی
 
تا کی فقط به جای «تو» باید «شما» نوشت
در عشق
احترام
به جایی نمی رسد.
حریف

۱
اولا
نوشتن «شما» به عوض «تو»
ربطی به احترام ندارد.

۲
گفتن و نوشتن «شما» به عوض «تو»
در بهترین حالت
نشانه احترام رسمی و سطحی و صوری فئودالی و بورژوایی است.

۳
گفتن و نوشتن «شما» به عوض «تو»
ضمنا
و واقعا
به معنی بیگانگی با حریف و یا حریفه است.

۴
یعنی
به معنی
متمایز سازی مثبت و منفی او از خویشتن است.

۵
اما
عشق
بدون احترام حقیقی و قلبی
نمی تواند عشق باشد.

۶
سؤال این است که چه می تواند باشد؟

۷
راستی ضد دیالک تیکی احترام چیست؟

۸
یعنی
وقتی به کسی
بی احترامی می کنی
چه می کنی؟

۹
ضد دیالک تیکی احترام اگر تحقیر نباشد، که ضد دیالک تیکی تجلیل است،
چیست؟

۱۰
اگر به کسی عمیقا و قلبا وحقیقتا احترام نگذاریم
میان خود و او
علامت منفی تساوی می گذاریم.

۱۱
یعنی هر کار کثیفی را که در خلوت خود انجام می دهیم در حضور او نیز انجام می دهیم.

۱۲
این
ماهیتا و حقیقتا
به معنی زباله انگاری او ست.

۱۳
چنین کاری
با
عشق به معنی حقیقی کلمه منافات دارد.

۱۴
چنین کاری
در
تحلیل نهایی
به معنی نفرت از او ست.

۱۵
یعنی
به معنی فقدان عشق نسبت به او ست.

۱۶
چون ضد دیالک تیکی عشق
نفرت است.
 
سیاوش کسرایی

وقتی که چتر ترس گشوده است روی شهر
و
دلهره است
آنکه به در می زند
مدام
نازک تراش خورده ترین طبع آدمی
ـ شاعر ایینه وجود ـ
چه تصویر افکند
از
خیل زندگان؟

وقتی گرسنگی است که فریاد می کشدک
«مادر
من نان می خواهم»
شاعر
ـ گرسنه روح ترین گرسنگان ـ
در کوچه های فقر چه بانگی برآورد؟

وقتی که بوسه مزه باروت می دهد
و جنگ جنگ جنگ
سیراب می کند مزارع بی ماهتاب را
از جویبار خون
شاعر که جنگجوی ترین فرد آدمی است
چه جنگی به پا کند؟

وقتی که دست خسته آزادی
روز نجات
را
خط می کشد
هماره
به
دیوار حبس خویش
شاعر
‍‍‍‍‍- آزادتر خلایق ـ
باید چه حک کند
بر گرده زمان؟

ای دوست داشتن
ـ پنهان ترین بهار ـ
آتش بکش
زبانه بکش
گل کن عاقبت
باشد به بوی تو
بار دگر صبورترین مرغ این جهان
آواز برکند.

پایان
 
اسلام سه طبقه
از
دید یک زندانی سیاسی سعادتمند در طویله جماران

۱
برخلاف تصور عامه ،
اوباش و اراذل و دزدها و لاتها و خلافکارها و چاقوکش ها
نه تنها غیرمذهبی نیستند
بلکه اتفاقا" آدمهایی بسیار مذهبی و بسیار معتقد و متعصب در عقاید مذهبی شان هم هستند .

۲
منتها اسلامشان از نوع اسلام آیینی است .

۳
یعنی برخلاف اسلام سنتی
که غرق در مقیدات و احکام شرعی و واجبات و مستحبات است
و
اسلام سیاسی و ایدوئولوژیک
که غرق در سیاست و عشق و نفرت های سیاسی و فرقه ای و حکومتی و قومی و قبیله ای است،
اسلام آیینی
صرفا" معتقد به رسم و رسوماتی آیینی و نمایشی از قبیل سینه زنی و قمه زنی و علم و کتل و هیات عزاداری و مداحی و ادا و اطوارهای لات و لوطی است .

۴
اسلام این حضرات فصلی هم است .
یعنی اینکه تمام سال را مشغول انجام انواع و اقسام منکرات دینی و اعمال قبیح و خلاف و غیره هستند ،
اما ناگهان در ده روز اول ماه محرم و یا گاهی ماه رمضان ، مومن میشوند و هیات و دسته و علم و کتل عزاداری برپا میکنند و خلاصه - بقول خودشان - نوکر آقا امام حسین و بچه مسلمان میشوند .
 
سعدی

بی تو حرام است به خلوت نشست
حیف بود در به چنین روی بست

دامن دولت چو به دست اوفتاد
گر بهلی (اگر نگیری) بازنیاید به دست

این چه نظر بود که خونم بریخت
وین چه نمک بود که ریشم (زخمم) بخست

هر که بیفتاد به تیرت نخاست
وان که درآمد به کمندت نجست

ما به تو یک باره مقید شدیم
مرغ به دام آمد و ماهی به شست

صبر قفا خورد و به راهی گریخت
عقل بلا دید و به کنجی نشست

بار مذلت بتوانم کشید
عهد محبت نتوانم شکست

وین رمقی نیز که هست از وجود
پیش وجودت نتوان گفت، هست

هرگز اگر راه به معنی برد
سجده صورت نکند بت پرست

مستی خمرش نکند آرزو
هر که چو سعدی شود از عشق مست

پایان
 
به
كلمه الترناتيو
حساسم
حریفه شریفه

۱
حساسیت به الترناتیو (بدیل) نشانه عوامفریبی است.

۲
حساسیت به الترناتیو (بدیل)
میراث فلاکت بار ارتجاع سرخ و سیاه است.

۳
حساسیت به الترناتیو (بدیل) = شعار بحث پس از مرگ شاه = اکنون شعار بحث پس از مرگ شیخ
است.

۴
عوامفریبانه شعار دادند:
تنها ره رهایی
جنگ مسلحانه

۵
تنها ره رهایی
جمهوری اسلامی

۶
پرسیدیم:
آلترناتیوتان چیست؟

۷
از پاسخ طفره رفتند
لاشخوران عوامفریب فئودالی و فاشیستی ـ فوندامنتالیستی
حساسیت به آلترناتیو داشتند.

۸
نتیجه اش همینه:
جهنم جماران و اسفل السافلین جمکران

۹
تعیین پیشایپش آلترناتیو
نشانه صداقت علمی و انقلابی است.

۱۰
الترناتیو تان برای فاشیسم (پان اسلامیسم) و فوندامنتالیسم چیست؟
 
برتراند راسل
زندگی خوب آن زندگی است که از عشق سرچشمه گرفته و با دانش رهبری شود.

۱
جفنگ انتزاعی
به همین می گویند.

۲
همه مفاهیم این جفنگجمله راسل انتزاعی اند.

۳
من ـ زور از زندگی خوب چیست؟

۴
اگر از ۱۰۰۰ نفر نظر بپرسی
۱۰۰۰ نوع زندگی خوب خواهی شنید.

۵
برای ترامپ
زندگی خوب
معنی به کلی دیگری دارد
تا
برای آواره ای از افغانستان و یا آفریقا که
همه درها به رویش بسته می مانند.

۶
من ـ زور از عشق چیست؟

۷
زندگی خوب کذایی از چه چیزی باید سرچشمه بگیرد؟

۸
ضمنا زندگی به چه معنی است؟

۹
به قول خردمندی:
زندگی جنگ است.

۱۰
جنگ چگونه می تواند از عشق کذایی سرچشمه بگیرد؟

۱۱
من ـ زور از دانش چیست؟

۱۲
خود راسل گیج و پریشان زیسته است.
اگرچه دانشمند ریاضی بزرگی بوده است.

۱۳
با
دانش کذایی
که
نمی توان وارد جنگ زندگی شد.

۱۴
برای شرکت در جنگ زندگی
باید تسلیحات جنگی درخور در دست داشت.

۱۵
باید اعصابی از آهن داشت

۱۶
باید به هر ذلتی تن در داد.
 
دیالک تیک ناسیونالیسم و انترناسیونالیسم

۱
عجب تعریفی بعضی ها از ناسیونالیسم پیدا کرده اند

۲
ناسیونالیسم
یکی از دستاوردهای خجسته انقلابات ضد فئودالی
تحت پرچم رهایی بخش بورژوازی انقلابی بوده است.

۳
ناسیونالیسم
ماهیتا
ضد فئودالی و ضد روحانی است.

۴
در ایران و بویژه در کردستان فئودالی
ناسیونالیسم وجود ندارد.

۵
اجامر امپریالیستی
فاشیسم
را
ناسیونالیسم
قلمداد می کنند
تا
عوامفریبی کنند.

۶
ناسیونالیسم گرایش مثبت و مترقی ئی است.

۷
احزاب سیاسی کذایی ایران
امروزه
چه ترک و چه کرد
چه فارس و چه لر
اصلا
شعور ندارند
چه رسد به داشتن شعور ملی

۸
امروزه
پرچم ناسیونالیسم را پرولتاریا بر دوش می کشد.

۹
بدون نمایندگی ناسیونالیسم
نمی توان نماینده انترناسیونالیسم
بود.

۱۰
پیوند دیالک تیکی ناسیونالیسم و انترناسیونالیسم
را
حتی
با بمب اتم
نمی توان تخریب کرد.
 
به کجای این طویله می توان آویخت پالان را؟

می‌دونستید که رقص کوردی کلی فلسفه پشتشه!

- دستمال داشتن نفر اول و آخر نشانه برابری همه اعضای گروه
- گرفتن دست نشانه اتحاد گروه
- وجود زنان در رقص نشانه اتحاد خواهر و برادری میان همه زنان و مردان و نقش اجتماعی زنان در گروه
- كوبیدن پا بر زمین تهدید مهاجم و اشاره به زمینی است كه وطن گروه محسوب می‌شود
- هورا و صدای جمعی به منظور ترساندن دشمن هست و نشستن در هنگام مراسم به معنی ترغیب دشمن و گروه منفور به تسلیم شدن
- بلند كردن سر به معنی استمداد گرفتن از یزدان پاک

۱
عجب خرافه هایی بعضی ها به بعضی ها نسبت می دهند.

۲
تاریخ کردها سرشته به خریت و خرافه و خون است.

۳
کدام برابری؟

۴
کدام اتحاد.

۵
کدام خواهری و برادری میان زنان و نران؟

۶
مگر از تاریخ کردها خبر ندارید؟

۷
کردها
در
طول تاریخ
نان خونالود خورده اند:

۸
قبایل کرد
اگر از طریق رهزنی و غارت مسافران امرار معاش نکرده اند،
اگر جزو اشرار نبوده اند،
هر کدام
مزدور بیشعور قلدری بوده اند
و
چه بسا
بر ضد یکدیگر
جنگیده اند.

۹
قبیله ای مزدور شاه بوده
قبیله دیگر مزدور صدام
قبیله دیگر مزدور اجامر عثمانی
قبیله دیگر مزدور شوروی
و
امروزه
مزدور امپریالیسم امریکایی
آلمانی
عربستانی
اسرائیلی
و
غیره

۱۰
فاجعه قتل های ناموسی میان کردها
سر به فلک می زند:
بریدن سر خواهر به جرم رابطه با نری
و
گذاشتنش روی دیوار خانه
و
حراست از ناموس قبیله

۱۱
عقل تان کجا ست؟
 
ادامه دارد.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر