۱۳۹۸ تیر ۹, یکشنبه

صمد بهرنگی از دید احسان طبری (۷)

 
قهرمانِ منفرد یا مجاهدِ خلق؟ 
  احسان طبری
ویرایش و تحلیل 
از
یدالله سلطان پور
 
صمد بهرنگی 
 می‌نویسد:
"آیا نباید به کودک بگوییم که بیشتر از نصف مردم جهان گرسنه اند و راه برانداختن گرسنگی چیست؟ 
آیا نباید درک علمی و درستی از تاریخ و تحول و تکامل اجتماعات انسانی به کودک بدهیم ؟
چرا باید بچه های شسته و رفته بی لک و پیس بی سر و صدا و مطیع تربیت کنیم ؟ 
مگر قصد داریم 
بچه ها را پشت ویترین مغازه های لوکس خرازی فروشی های بالای شهر بگذاریم 
که 
چنین عروسک های شیکی از آنها درست می کنیم؟....
 
ادبیات کودکان نباید فقط مبلغ محبت و نوع‌دوستی و قناعت و تواضع، از نوعِ اخلاق مسیحیت باشد. 
باید 
به 
بچه گفت 
که به هر آنچه و هر که ضد بشری و غیر انسانی و سدّ راهِ تکاملِ تاریخی جامعه است، 
کینه ورزد 
و 
این کینه باید در ادبیات کودکان راه باز کند. 
تبلیغ اطاعت و نوع‌دوستیِ صِرف، از جانب کسانی که کفۀ سنگینِ ترازو مالِ آنها ست، 
 البته غیر منتظره نیست، 
اما 
برای صاحبان کفۀ سبکِ ترازو 
هم 
ارزشی ندارد.»
۱  
باید 
به 
بچه گفت 
که به هر آنچه و هر که ضد بشری و غیر انسانی و سدّ راهِ تکاملِ تاریخی جامعه است، 
کینه ورزد 
و 
این کینه باید در ادبیات کودکان راه باز کند.
از
این 
جمله صمد
نهایت خریت می تراود.
صمد
خیال می کند
که
موجودات انسانی
ماشین
اند
و
مهر و کین کسی نسبت به چیزی و یا کسی
مکانیکی
است.
به
کودک
بگو: 
  به 
هر آنچه و هر که ضد بشری و غیر انسانی و سدّ راهِ تکاملِ تاریخی جامعه است، 
 کینه بورز
و
کودک کوک شده
شروع می کند به کینه ورزی.
این
فرمان خرکی و مکانیکی
باید
به 
ادبیات کودکان
(قصه ها و اشعار و ترانه های مربوط به کودکان)
را باز کند.
ایرادات تجربی و منطقی این ادعای بهرنگ کدامند؟
 
۲
باید 
به 
بچه گفت 
که به هر آنچه و هر که ضد بشری و غیر انسانی و سدّ راهِ تکاملِ تاریخی جامعه است، 
کینه ورزد 
و 
این کینه باید در ادبیات کودکان راه باز کند.
 ایراد اول این ادعای بهرنگ
در
طرز «تفکر» متافیزیکی او
ست:
کین همیشه و همه جا با مهر همراه است:
دیالک تیک مهر و کین
 
ژان لافیت
 برخلاف بهرنگی و طبری،
دیالک تیکی اندیش
بوده است:
«کینه به همان اندازه مقدس است که مهر»
کینه بر فاشیسم 
به 
همان اندازه مقدس است
که
مهر به کمونیسم.
کینه ایزوله، تنها و انتزاعی
اصلا
کینه
نیست.
عارضه ای روانی
است.
صمد
هم
سودایی جز روانی پروری ندارد.
فدائیان و مجاهدین اسلام و خلق
هم
آدم نیستند.
بیماران روانی
اند.
۳
باید 
به 
بچه گفت 
که به هر آنچه و هر که ضد بشری و غیر انسانی و سدّ راهِ تکاملِ تاریخی جامعه است، 
کینه ورزد 
و 
این کینه باید در ادبیات کودکان راه باز کند.
ایراد دیگر این ادعای بهرنگ
 مکانیزاسیون (مکانیزه سازی) کینه
است.
مهر و کین و عشق و نفرت
پدیده های پسیکولوژیکی و معرفتی اند
و
نه
پدیده های القایی و فتوایی.
پیش شرط مهر و کین نسبت به چیزی و یا کسی
کار کردن مادی و فکری و هنری
بر روی آن چیز و آن کس
است.
در
روند کار
و
در
اثر کار
آن چیز و آن کس
در
آیینه ضمیر آدمی منعکس می شود.
یعنی
هم
شناخته می شود 
و
هم
روح و روان آدمی
را
متأثر می سازد
و
مهر و کین طبیعی ـ غریزی 
پدید می آورد.
مهر و کین
القایی و فتوایی
فاقد اصالت
است.
تصنعی و قلابی
است.
خر
اصولا
بیطرف و بی احساس مهر و کین
است.
مهر و کین فدائیان و مجاهدین اسلام و خلق
خرکی و الکی و سطحی و صوری اند.
این زباله ها اصلا توان شناخت چیزی را و کسی را ندارند
تا
نسبت بدان مهر و کین کسب کنند.
تعجب سرشته به شرم
از
احسان طبری
است
که
به
عوض نقد و نفی این مزخرفات بهرنگ
به
تبلیغ آنها
مبادرت می ورزد.

۴
باید 
به 
بچه گفت 
که به هر آنچه و هر که ضد بشری و غیر انسانی و سدّ راهِ تکاملِ تاریخی جامعه است، 
کینه ورزد 
و 
این کینه باید در ادبیات کودکان راه باز کند. 
 
ایراد دیگر این ادعای بهرنگ
کلی گویی و انتزاعی گویی او
(هارت و پورتیسم)
 است.
این
حقیقت امر
از
«به هر که»
 در
 این جمله بهرنگ
آشکار می گردد.
صمد و امثال او
فاقد سواد فلسفی
اند.
به
همین دلیل
توان تفکر مفهومی
ندارند.
یعنی
توان شناخت کل
را
ندارند
که
حاوی و حامل حقیقت عینی
است.
صمد و امثال او
نخبه 
را
نخبه مثبت و منفی از دید خود
را
فقط می توانند ببینند.
کینه این جماعت 
به
پاسبانی
مأمور ساواکی
مرغ ماهیخواری
سربازی
سرلشکری
است.
 اگر
چنین نبود
می بایستی
«هر آنچه و هر که»
را
که
« ضد بشری و غیر انسانی و سدّ راهِ تکاملِ تاریخی جامعه است» 
در
ارتجاع فئودالی
یعنی
در
اشرافیت فئودال و روحانی
ببینند
و
نه
در
بورژوازی
و
نه
در
توده و حزب توده.
مقاومت در مقابل لکوموتیو انقلاب ضد فئودالی سفید 
معنایی جز مقاومت در مقابل لکوموتیو تاریخ نداشته است.
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر